نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 161
قريه هاى ديگر دانه اى از شكوفه آن درخت را كاشتند ، دانه ها روييد و به درختى عظيم تبديل گشت و از چشمه اى كه در جنب درخت صنوبر بود نهرهايى به طرف هر يك از آن درختان جارى كردند ، آب چشمه و نهرهاى منشعب از آن را بر خود و چهار پايان حرام كرده و از آن نه خود و نه حيواناتشان نمىآشاميدند حتى اگر كسى از آن استفاده مىكرد وى را كشته و مىگفتند اين آب حيات پروردگار ما است ، پس احدى نبايد از حيات او بكاهد ، ايشان و چهار پايانشان از نهر رس كه در قريه هاى آنها جارى بود مىآشاميدند ايشان در هر ماه از سال در هر قريه اى عيدى مىگرفتند كه اهل آن قريه اجتماع مىكردند و درختى را كه نزديك ده و قريه ايشان بود آراسته و به انواع حلل و جواهر و حرير مزيّن مىكردند سپس گوسفند و گاو بسيار آورده و نزد آن درخت قربانى مىكردند و هيمه و هيزم جمع كرده و با آن آتش افروخته و آن قربانىها را در آن مىافكندند و چون دود آن بر هوا بلند مىشد و آسمان را مىپوشاند درخت را سجده مىكردند نه حقّ عزّ و جلّ را و گريسته و تضرّع مىنمودند و از درخت مىخواستند كه از آنها راضى شود ، شيطان مىآمد و شاخه هاى آن درخت را مىجنباند و از ساق درخت آوازى همچون آواز كودك بلند مىشد كه : اى بندگان من از شما خشنود شدم ، و پس نفس خود را پاك و منزّه مىنموده و چشمهايتان را روشن بداريد ايشان پس از استماع اين صدا سرها را بالا كرده و از فرط خوشحالى و سرور به شرب خمر و نواختن ساز مشغول مىشدند و دستبند به دستها مىكردند و آن روز و آن شب را در آنجا به لهو و لعب سر كرده و سپس به منازلشان بر مىگشتند . عجم ماههاى خود را كه به ابان ماه و آذر ماه و ديگر اسامى ناميدهاند به خاطر آن است كه اين نامها را از اسماء اين قريه ها و روستاها مشتقّ كردهاند چه آن كه برخى از آنها به بعضى ديگر مىگفتند : امروز عيد فلان قريه است ( مثلا قريه تير يا قريه مهر . . . ) حتى وقتى عيد روستاى بزرگشان ( روستاى اسفنديار ) فرا مىرسيد كوچك و بزرگشان در آنجا اجتماع كرده و سراپرده اى از حرير كه بر آن انواع صور و تماثيل منقوش بود در جنب درخت صنوبر و آن چشمه بر پا مىكردند و دوازده درب بر آن نصب كرده كه هر دربى تعلَّق به يكى از اهالى قرار و ده ها داشت ، سپس در خارج سرا پرده ، مقابل درخت صنوبر سجده كرده ، و قربانىهاى خود را نزديك درخت مىآوردند و ابليس در اين هنگام مىآمد و درخت صنوبر را سخت مىجنباند و از جوف درخت صدايى آشكار و رسا بلند مىشد و به آنها وعده هاى مىداد و بيش از
161
نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 161