نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 199
فرمود : زمانى كه آتش براى سوزاندن جناب ابراهيم افروخته شد جبرئيل عليه السّلام جامه اى از جامه هاى بهشتى را براى حضرتش آورد و آن را به وى پوشاند و بعد از آن نه باد و نه سرما و نه گرما آن جناب را آزار نرسانيد ، بارى پس از آن كه زمان موت و رحلت آن حضرت فرا رسيد ، جامه را در تعويذى قرار داده و بر اسحاق فرزندش آويخت و اسحاق نيز بر يعقوب آويزان نمود و پس از تولَّد يافتن يوسف ، يعقوب آن را بر وى آويخت و آن جامه همچنان در بازوى يوسف بود تا آنچه براى او واقع شد و وقتى يوسف پيراهن را از تعويذ در آورد بوى آن را يعقوب استشمام نمود و به همين معنا اشاره دارد فرموده حقّ تبارك و تعالى : * ( إِنِّي لأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ ) * [1] يعنى اگر مرا تخطئه نكنيد من بوى يوسفم را استشمام مىكنم . پس اين بو بوى همان پيراهنى بود كه از بهشت براى ابراهيم آورده شد . محضر مبارك امام عليه السّلام عرضه داشتم : فدايت شوم بعد اين پيراهن به چه كسى رسيد ؟ حضرت فرمودند : به دست اهلش رسيد و اساسا هر پيغمبرى كه علم يا غير آن را از خود بجا گذارد آن ميراث بالاخره به محمّد و آل محمّد منتهى مىشود . حديث ( 3 ) پدرم رضى الله عنه فرمود : على بن ابراهيم بن هاشم ، از پدرش ، از محمّد بن ابى عمير ، از حفص برادر مرازم از حضرت ابى عبد الله عليه السّلام نقل كرده كه در ذيل فرموده خداوند عزّ و جلّ : * ( وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قالَ أَبُوهُمْ : إِنِّي لأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ ) * ( و چون كاروان از مصر بيرون آمد يعقوب گفت : اگر مرا تخطئه نكنيد من بوى يوسفم را استشمام مىكنم ) . حضرت فرمودند : هنگامى كه كاروان از مصر بيرون آمد بوى پيراهن ابراهيم به مشام يعقوب كه در فلسطين بود رسيد و وى آن را استشمام نمود . باب چهل و ششم سرّ گفتار يوسف به برادرانش : * ( لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ ) * و اين كه چرا يعقوب عليه السّلام به آنها فرمود : * ( سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي ) *