نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني جلد : 1 صفحه : 66
شهوت ، و جانشين مردگان . اما بعد راستش پشت كردن دنيا بمن و پرورش روزگار بر من و روى آوردن ديگر سرايم تا آنجا مرا روشن ساخته كه از ياد ديگران و توجه بدان چه در پشت سر دارم پرداخته چون كه مرا در برابر همه مردم بخود مشغول كرده و جلو خود رأى بودن مرا بسته و از هواى نفسم گسسته و حقيقت امرم را جلو چشمم آورده و مرا بيك اقدام جدى كشانده كه در آن بازيچه راه ندارد و بيك مقام از درستى و راستى كه آلوده بدروغ نيست ، من تو را پاره تن خودم ميدانم و بلكه همه وجودم ميخوانم تا آنجا كه آسيبى كه بتو رسد گويا بمن رسيده ، و اگر مرگت در رسد مرا ربوده و من بكار تو همان توجه را دارم كه بكار خويش و اين نامه را بتو نگاشتم كه پشتيبانت باشم بوسيله آن ، چه بمانم و چه درگذرم . پسر جانم من تو را سفارش كنم بتقوى از خدا و چسبيدن بفرمان او و آباد كردن دلت بياد او ، و دست زدن برشته حضرت او ، و باينكه هر وسيله ميان تو و او محكمتر است بگيرى و نگهدارى ، دلت را با پند زنده دار ، و با زهدش سركوب كن و با يقين توانش بخش ، و با مرگ زبونش ساز آن را بفناء جهان معترف ساز بفجايع دنيا بينا گردان و از يورش دنيا و ديگرگونى فاش و آشكار روزان و شبانش بر حذر دار ، گزارش گذشتگان را بر آن عرضه دار و آنچه بمردم پيش از او رسيده بيادش آور ، در شهرها و ويرانههاى آنها گردش كن و ببين چهها كردند و كجا افتادند و از چه چيزها دور شدند راستى كه تو دريابى از دوستانى عزيز بدور افتادند و بخانه غريبى در شدند ، در ميان خانمانشان فرياد بكش : آهاى خانههاى تهى و بىصاحب كجايند صاحبان تو ؟ سپس بر سر گورهاشان در ايست و بگو : آهاى پيكرهاى پوسيده و اندام از هم ريخته اين خانه اى كه در آنيد چگونه يافتيد ؟
66
نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني جلد : 1 صفحه : 66