نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني جلد : 1 صفحه : 474
ما و آل على از ديرينه تاكنون چه وضعى بوده ؟ مأمون گفت خموش باشيد من از هيچ كدام شما در باره او چيزى نپذيرم ، گفتند يا امير المؤمنين دخترت و نور ديده ات را بيك كودكى شوهر ميدهى كه هنوز در دين خدا بينا و فهميده نشده و حلال و حرام و مستحب و واجبش را نميداند - امام نهم در آن وقت نه سال داشت - پس كاش صبر ميكردى تا علم و ادب مىآموخت و قرآن را ميخواند ، و حلال و حرام را ميفهميد مأمون گفت او هم اكنون از شماها فقيه تر و داناتر بخدا و رسولش و سنت و احكام او است . او قرآن خدا را از شماها بهتر ميخواند و ميداند ، و بمحكم و متشابه ، و ناسخ و منسوخ ، و ظاهر و باطنش ، و خاص و عام ، و تنزيل و تأويلش از شماها داناتر است ، از او بپرسيد و اگر مطلب چنانست كه شما شرح داديد از شما ميپسندم ، و اگر مطلب همين است كه من ميگويم دانستهام كه اين مرد بجاى شماها است ، از نزد او بيرون شدند و نزد يحيى بن اكثم فرستادند كه آن روز قاضى القضات بود و حاجت خود را از او خواستند ، و او را بهدايا بطمع انداختند تا در برابر ابى جعفر ( ع ) چاره جوئى كند و مسأله اى از او بپرسد كه جوابش را نداند . چون همه حاضر شدند و امام نهم هم حاضر شد گفتند يا امير المؤمنين اين قاضى است اگر اجازه بفرمائيد پرسش كند ، مأمون گفت اى يحيى يك مسأله فقهى از ابى جعفر بپرس تا ببينى فقه او بچه پايه است . يحيى گفت يا ابا جعفر اصلحك الله چه فرمائى در باره محرمى كه شكارى را كشته ؟ امام فرمود : آن صيد را در حل كشته يا در حرم ، عالم بوده يا جاهل ، بعمد بوده يا خطاء ، آن محرم بنده بوده يا آزاد صغير بوده يا كبير ، نخست صيد او بوده يا صيد كردن دوباره او ، آن صيد پرنده بوده يا غير آن ، از پرنده
474
نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني جلد : 1 صفحه : 474