responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني    جلد : 1  صفحه : 455


داشت ، رسول خدا را نرسد با او دشمنى داشته باشد ، و هر كه آن را از دست داد و دشمن خاندان پيغمبرش شد بر رسول خدا حق است كه او را دشمن دارد زيرا كه واجبى از واجبات خدا را ترك كرده ، و كدام فضل و شرف از اين جلو است و چون خدا اين آيه را بر پيغمبرش ( ص ) نازل كرد كه بگو : من از شماها مزدى نخواهم جز دوستى خويشانم - رسول خدا ( ص ) در ميان اصحابش بپاخاست و خدا را حمد گفت و ستايش نمود و فرمود : أيا مردم خدا بر شما امرى واجب كرده آيا شما آن را ادا ميكنيد ؟ و احدى باو جواب نداد ، و روز ديگر در ميان آنها بپاخاست و آن را گفت و احدى جوابش نگفت . و روز سوم باز برخاست در ميان آنها و فرمود : ايا مردم راستى خدا بر شما امرى واجب كرده آيا شما آن را انجام ميدهيد و كسى بآن حضرت جواب نداد ، پيغمبر فرمود : اى مردم اين واجب راجع بطلا و نقره و خوردنى و نوشيدنى نيست ، گفتند آن را بياور ، پس اين آيه را بر آنها خواند و گفتند اگر همين است آرى و بيشترشان بدان وفا نكردند ، سپس امام رضا ( ع ) فرمود : پدرم از جدم از پدرانش از حسين بن على ( ع ) برايم باز گفت كه : مهاجر و انصار نزد رسول خدا ( ص ) گرد آمدند و گفتند يا رسول الله تو براى خودت و كسانى كه بر تو وارد ميشوند هزينه لازم دارى همه دارائى و جان ما در اختيار تو است و هر حكمى بكنى خوشرفتار و مأجور هستى ، هر چه خواهى ببخش و هر چه خواهى وانه بر شما هيچ حرجى نيست ، و خدا عز و جل روح الامين را فرو فرستاد و گفت : اى محمد - بگو من از شما مزدى نخواهم جز دوستى خويشانم پس از من خويشانم را نيازاريد ، و همه بيرون شدند و بعضى با هم گفتند رسول خدا ( ص ) از پيشنهاد ما رخ نتافت مگر براى اينكه ما را بدوستى خويشانش وادار كند و اين آيه كه خواند في المجلس از خود در آورد

455

نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني    جلد : 1  صفحه : 455
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست