نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني جلد : 1 صفحه : 454
چون مىدانست كه وى در فتنهء نهروان كشته خواهد شد . 12 - و امّا پاسخ به پرسشى كه از دو شيوهء متفاوت على عليه السّلام در جنگ صفّين و جنگ جمل كرده بودى اين است : چون در جنگ جمل رهبر شورشيان كشته شده بود و ديگر آنان را سپاه و لشكرى نبود كه بدان باز گردند ، و بىآنكه قصد جنگ و مخالفت و ستيزى داشته باشند تنها به خانههاى خود بازمىگشتند ، و بهمين راضى بودند كه كسى با آنان كارى نداشته باشد ، در نتيجه حكم و فرمان در بارهء ايشان برداشتن شمشير و عدم آزارشان بود ، زيرا ديگر در پى فراهم كردن سپاه و لشكرى نبودند ، در حالى كه وضع در مورد جنگ صفّين فرق مىكرد ، آنان به پايگاهى مجهّز و سوى سركرده اى برمىگشتند كه براى آنان اسلحه و زره ، و نيزه و شمشير تهيّه مىكرد ، و بديشان جايزه داده و حقوق مىپرداخت ، و از بيمارانشان عيادت و شكسته بندى كرده و به مداواى زخميان مىپرداخت ، و بىمركبان را مركب ؛ و برهنگان را جامه مىداد ، و پس از آن ايشان را رهسپار نبرد و ميدان جنگ مىكرد ، بهمين خاطر امير مؤمنان عليه السّلام ميان دو فرقه يكسان حكم نكرد ، زيرا به حكم و قانون جنگ در ميان يكتاپرستان واقف بود ، و ليكن آن را براى ايشان شرح و بيان داشت ، پس هر كس كه آن را نمىپذيرفت كشته مىشد يا از آن توبه مىكرد . 13 - و امّا آن مردى كه به عمل لواط اقرار كرده بىآنكه شاهدى بر او باشد و داوطلبانه اقرار نموده ، اگر اختيار بدست امامى معصوم بود كه مىتوانست از جانب خدا عقوبت كند ، اين حقّ را هم دارد كه از جانب خدا بر او منّت نهد ( يعنى او را ببخشد ) ، مگر اين آيه را نشنيده اى كه فرموده : * ( هذا عَطاؤُنا ) * الآية : « اين است بخشش ما ، پس ببخش يا نگاه دار - ص : 39 » . ما به تمام پرسشهاى تو پاسخ گفتيم ، پس آن را درياب . سخنان كوتاه نقل شده از حضرت هادى عليه السّلام « در زمينههاى زهد ، حكمت ، پند و امثال آن » 1 - آن حضرت عليه السّلام به يكى از شيعيانش فرمود : فلانى را ملامت كن و بگو : اگر خدا خير بنده اى را بخواهد [ در آن صورت ] هر گاه ملامت شود بپذيرد . 2 - متوكَّل ( يكى از خلفاى عبّاسى ) نذر نمود كه اگر از بيماريش عافيت يابد مال كثيرى را صدقه دهد ، پس چون عافيت يافت از علما پرسيد : اندازهء مال كثير
454
نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني جلد : 1 صفحه : 454