نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني جلد : 1 صفحه : 385
« الحمد لله منتهى علمه » : « سپاس خداى را باندازهء نهايت علم او » ، [ در جواب ] نوشت : نبايد بگوئى : « نهايت علم او » ، زيرا علم خداى را نهايتى نيست ، بلكه بگو : « نهايت رضا و خشنوديش » . 4 - فردى از آن حضرت عليه السّلام پرسيد : جواد و بخشنده كيست ؟ فرمود : پرسش تو دو وجه دارد ، اگر از مخلوقين مىپرسى ، براستى فرد بخشنده فردى است كه آن مقدار كه خدا بر او واجب ساخته مىپردازد ، و فرد بخيل و فرومايه كسى است كه در پرداخت واجبات الهى بخل مىورزد ، و چنانچه منظورت بخشندگى خالق است پس او چه عطا كند و چه دريغ ورزد [ در هر دو صورت ] بخشنده است ، زيرا اگر عطايت فرمايد ؛ آنچه از تو نيست بتو بخشيده ، و چنانچه از تو باز دارد آنچه از تو نيست دريغ داشته . 5 - به يكى از شيعيان خود فرمود : اى فلانى ، از خدا پروا كن ، و حقّ را بگو هر چند نابوديت در آن باشد ، كه بىشكّ نجات تو در همان است ، اى فلانى ، از خدا بترس و باطل را واگذار گر چه نجاتت در آن باشد كه مسلَّما نابوديت در همان است . 6 - يكى از وكلايش او را گفت : بخدا سوگند كه بتو خيانت نكردم ، فرمود : چه در مالم خيانت كنى و چه آن را تلف سازى هر دو در نظرم يكسان است ، در حالى كه خيانت بر تو سختتر و بدتر است . 7 - زنهار ! مبادا در راه طاعت خداوند از مالت دريغ كنى ، كه در اين صورت دو برابر آن را در راه نافرمانى خدا خرج خواهى كرد . 8 - حال مؤمن همچون دو كفّهء ترازو است ، كه هر گاه ايمانش زياد شود بلا و گرفتاريش افزون گردد . 9 - و آن حضرت بر سر مزارى فرمود : بىشكّ چيزى كه پايانش اينست سزد كه در ابتدايش مورد بىاعتنائى و بىرغبتى قرار گيرد ، و چيزى كه ابتدايش اين باشد سزد كه از پايانش در بيم و هراس بود . 10 - هر كس كه در بارهء [ ذات ] خدا سخن گويد نابود شود ، و كسى كه طالب رياست باشد هلاك گردد ، و كسى كه خودبين باشد تباه شود . 11 - رنج دنيا و دين ( يعنى : آخرت ) رو به سختى نهاده ، امّا رنج دنيا اين است كه تو دست بهر چه دراز كنى به فرد تبهكارى برمىخورى كه پيش از تو بر آن پيشى گرفته است ، و امّا رنج آخرت اين است كه هيچ ياورى نيابى كه بر
385
نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني جلد : 1 صفحه : 385