طمع ؛ توكَّل ، حرص ( زياده خواهى ) ؛ دل نرمى ، خشونت ؛ دانش ، نادانى ؛ پاكدامنى ، پرده درى ؛ زهد ، رغبت ؛ مدارا ، كج خلقى ؛ ترس ، گستاخى ؛ فروتنى ، بزرگى ؛ آرامش ، شتاب ؛ بردبارى ، حماقت ؛ سكوت ، گزافه گوئى ؛ گردن نهادن ، گردنفرازى ؛ مطيع بودن ، سركشى ؛ گذشت ، كينه ؛ نرم دلى ، سخت دلى ؛ باور ، دودلى ؛ پايدارى ، بيتابى ؛ چشم پوشى ، انتقام ؛ بىنيازى ، فقر ؛ انديشيدن ، بىتوجّهى ؛ حفظ ، فراموشى ؛ پيوستن ، قطع رابطه ؛ قناعت و صرفه جوئى ، زياده طلبى ؛ احسان ، دريغ ؛ دوستى ، دشمنى ؛ وفادارى ، خيانت ؛ فرمانبرى ، سرپيچى ؛ فروتنى ، گردنكشى ؛ راحتى ، گرفتارى ؛ درك ، غفلت ؛ دانستن ، ندانستن ، مدارا ، دشمنى ؛ پاكدلى ، فريبكارى ؛ نگهدارى ، افشاگرى ؛ خيرانديشى ، بدخواهى ؛ درستى ، تأخير و امروز و فردا كردن ؛ نيكى و شايستگى ، زشتى و ناشايستگى ؛ تقيه و پنهان كارى ، افشاء و بىپروائى ؛ انصاف ، ستم ؛ پرهيزگارى ، رشك و حسد ؛ پاكيزگى ، آلودگى ؛ پاكدامنى ، بىشرمى ؛ ميانه روى ، زياده روى ؛ راحتى ، خود را برنج انداختن ؛ آسانگيرى ، سختگيرى ؛ تندرستى ، بلا و گرفتارى ؛ اعتدال ، افزونطلبى موافقت با حقّ ، پيروى از هوس ؛ سنگينى و متانت ، سبكى و جلفى ؛ خوشبختى ، بدبختى ؛ توبه ، اصرار بر گناه ؛ دقّت و مراقبت ، سهل انگارى ؛ دعا كردن ، سرباز زدن ؛ شادابى ، بىحوصلگى ؛ شادى ، اندوه ؛ مأنوس شدن ، كناره گرفتن ؛ سخاوت بخيل بودن ؛ خشوع ، خودبينى ؛ حفظ گفتار ، سخن چينى ؛ طلب آمرزش ، بيهوده طمع بستن ؛ زيركى ، حماقت .اى هشام ؛ همهء اين صفات و خصلتها جز براى پيغمبر ، يا جانشين او ، يا فرد مؤمنى كه خداوند دلش را به ايمان آزموده جمع نشود ، امّا افراد مؤمن ديگر برخوردار بعضى از اين صفات - كه همان لشكريان عقل است - مىباشند تا بتدريج همه را دريابند و از لشكريان جهل رها گردند ، پس در اين زمان است كه با پيغمبران و اوصيايش در بلندترين پايه و مقام همراه شوند ، اميدوارم خداوند ما و شما را براى طاعت و فرمانبرى خود توفيق بخشد !