responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني    جلد : 1  صفحه : 215


10 - بهنگام صلح با معاويه فرمود : بخدا سوگند آنچه ما را از [ جنگ ] شاميان بازداشت نه شكّ بود و نه پشيمانى ، و جز اين نبود كه ما جمعيّت ؛ پيوسته با سلامت [ فكر ] و پايدارى با شاميان در نبرد بوديم ، ولى [ امروز ] سلامت دلها به دشمنى تبديل شده و پايدارى به بىتابى و شما در حالى به مأموريت نبرد به صفّين بوديد كه دينتان را مقدّم بر دنياى خود مىدانستيد ولى امروز دنيا مقدّم بر دينتان شد .
11 - هيچ كس را سراغ ندارم جز اينكه او در روابط ميان خود و پروردگارش [ تا حدّى ] نادان است .
12 - به آن حضرت گفته شد : در شما بزرگى و عظمتى است ، فرمود : آرى ، در من عزّتى است ، خداوند فرمايد : * ( وَلِلَّه الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِه وَلِلْمُؤْمِنِينَ ) * ، يعنى : « و بزرگى و ارجمندى ( عزّت ) از آن خدا ، و پيامبر او ، و مؤمنان است - منافقون : 8 » .
13 - آن حضرت در تعريف يك برادر شايسته اى كه داشته اين گفتار را فرموده [1] : « او از بزرگوارترين مردم در نظرم بود ، و آنچه در رأس بزرگوارى او در ديدگانم بود كوچكى و حقير بودن دنيا در ديدگان او بود . جهل بر او سلطه اى نداشت ، از اين رو هيچ دستى را جز بجانب فرد مطمئنّ براى سودى دراز نمىكرد ، نه شكوه ميكرد و نه خشمگين و ناراضى بود و نه دلتنگ و ملول ، بيشتر عمرش خاموش بود ، و چون لب به سخن مىگشود گويندگان را از گفتار باز مىداشت ، در ظاهر افتاده بود و در ديده‌ها ناتوان مىنمود ! ولى بهنگام پايمردى و كار چون شير ژيان ؛ خروشان بود ، هر گاه با اهل علم گرد مىآمد حرص او بر شنيدن بيش از سخن گفتن بود ، اگر بر شنيدن مقهور و چيره ميشد ، در سكوت و خموشى شكست ناپذير بود . ( يعنى : در خموشى و سكوت كسى بر او چيره نمىشد ) آنچه انجام نمىداد بر زبان نمىراند ، و ناگفته ؛ كار واجب را انجام مىداد ، هر گاه دو كار برايش پيش مىآمد كه نمىدانست كدام به رضاى پروردگار نزديكتر است ، هر كدام را كه به هواى نفس نزديكتر مىديد با آن مخالفت مىكرد ، هيچ كس را به كردارى كه جاى عذر دارد سرزنش نمىكرد .



[1] در اينكه مراد از آن برادر چه كسى بوده اختلاف است ، بعضى را عقيده بر اين است كه مراد پدر گرامى او بوده و بنا بر مصلحتى نام وى را ذكر نكرده ، و بعضى گويند كه مراد أبو ذر غفارى يا عثمان بن مظعون بوده ، و دسته اى ديگر گويند اصلا شخص معيّنى در نظر نبوده و بر حسب عادت عرب جنبهء تمثيل داشته و بيانگر يك انسان ايده آل است .

215

نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني    جلد : 1  صفحه : 215
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست