نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني جلد : 1 صفحه : 193
طرفگيرى كفايت مىنمايد . 69 - مردى از امير مؤمنان عليه السّلام در بارهء « سنّت » و « بدعت » و « فرقت » و « جماعت » سؤال كرد و حضرت فرمودند : امّا مراد از سنّت همان سيره و روش رسول خدا صلَّى الله عليه و اله و سلَّم است ، و بدعت هر چه آن را مخالفت كند ، و فرقت اهل باطلند هر چند بسيار باشند ، و جماعت ؛ اهل حقّند هر چند اندك باشند . بنده را نشايد كه به غير پروردگارش اميد بندد و جز از گناهش بهراسد ، و اگر از دانشمندى سؤالى شد و جوابى برايش نيافت ، از گفتن : « الله أعلم » يعنى : « خدا داناتر است » شرم نكند . جايگاه صبر براى ايمان ، بمانند « سر » است براى بدن . 70 - مردى به آن حضرت عليه السّلام گفت : مرا نصيحت كن ، فرمود : تو را سفارش مىكنم كه نه براى كار خير - هر چند بيشمار - و نه براى گناه - هر چند اندك - پايانى قائل شوى ( مبادا كار خير خود را - هر چند بيشمار باشد - بس دانى ، و گناهت را - هر چند اندك است - كم گيرى ) . 71 - و ديگرى نصيحت طلبيد ، فرمود : نفس خود را نه به فقر وعده ده و نه به عمر دراز نويد . 72 - افراد ديندار را علائمى است كه بدانها شناخته شوند : راستگوئى ، پرداخت امانت ، وفاى بعهد ، صلهء رحم ، مهرورزى به ناتوانان ، و كمى موافقت با زنانشان ، و نيكوكارى ، و خوشرفتارى ، و بردبارى بسيار ، و پيروى از علم و آنچه مايهء تقرّب به خدا است ، پس ايشان راست زندگانى خوش و بازگشت نيكو . 73 - هيچ بنده اى آرزويش را طولانى نكرد جز آنكه عملش را از ياد برد . [ جز آنكه كردار او را بفراموشى واداشت ] 74 - فرزند آدم شبيه ترين چيز است به ميزان و ترازو ، يا سبك گردد به نادانى ، و يا سنگين شود به دانائى . 75 - ناسزاگوئى به مؤمن بيرون شدن از نظام الهى است ، و جنگ با او كفر است ، و مصونيّت مال او همچون قداست خون او است . 76 - جان و مال خود را فداى برادرت كن ، و دادگرى و انصاف خود بر دشمنت معمول دار ، و خوشروئى و احسانت را براى باقى مردم گذار ، بر مردم سلام كن تا بر تو سلام كنند . 77 - آقا و مولاى مردم در سراى دنيا افراد باسخاوتند ، و در آخرت پرهيزگاران .
193
نام کتاب : تحف العقول عن آل الرسول ( ص ) ( فارسي ) نویسنده : ابن شعبة الحراني جلد : 1 صفحه : 193