نام کتاب : الكافي ( الروضة من الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 53
تو را از دست زدن بدين كار نگهدارى كند ، زيرا من تو بالخصوص را نگفتم ( كه چنين كارى ميكنى ) و اين سخن حديثى بود كه من بيان كردم ، وانگهى شايد كس ديگرى از خاندانت غير از تو مرتكب اين كار گردد ! اين سخن را كه شنيد ساكت شده چيزى نگفت . چون بخانه برگشتم يكى از دوستان ما بنزد من آمده گفت : قربانت گردم بخدا من شما را در موكب ( سلطنتى ) ابى جعفر ديدم كه بر الاغى سوار بودى و او بر اسبى سوار بود ، و از روى اسب با شما سخن ميگفت مثل اينكه شما زير دست او بودى ، و من كه چنين ديدم پيش خود گفتم : اين حجت خدا است بر مردم و زمامدارى است كه بايد باو اقتدا شود ، و اين ديگرى كسى است كه بستم رفتار كند و فرزندان پيامبران را ميكشد ، و خونهاى ناحق روى زمين ميريزد . و با اين حال او در موكب سلطنتى و شوكت است و تو بر الاغى سوارى ؟ ! و از اين منظره شك و ترديدى در دلم افتاده كه از آن ( بر عقيدهء ) خود و دينم ترسيدم ! حضرت فرمايد : من بدو گفتم : اگر تو فرشتگانى را كه گرداگرد من و پيش رو و پشت سر و طرف راست و چپ من بودند ميديدى او و بساط سلطنتش را كوچك ميشمردى ! ( آن مرد كه اين سخن را شنيد ) گفت : اكنون دلم آرام شد . سپس گفت : تا كى اينان بايد سلطنت كنند ، يا تا چه وقت اين راحتى و آسايش را دارند ؟ من بدو گفتم : آيا ندانى كه هر چيزى مدتى دارد ؟ گفت : چرا ، گفتم : آيا بتو سود بخشد اگر بدانى كه اين جريان ( بسر آمدن دوران آنها ) هر گاه زمانش فرا رسد از چشم بهمزدنى زودتر برسد ! اگر تو حال ايشان را در نزد خداى عز و جل ميدانستى كه چه حالى است خشم تو نسبت بآنها بيشتر ميشد ، و اگر تو كوشش كنى يا همهء مردم روى زمين كوشش كنند كه اينان را از نظر گناه در وضعى سختتر از
53
نام کتاب : الكافي ( الروضة من الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 53