responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الكافي ( الروضة من الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني    جلد : 1  صفحه : 100


حديث پيغمبر ( ص ) در جريان سان ديدن از اسبان 27 - جابر از امام باقر عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود : روزى رسول خدا ( ص ) براى سان ديدن از اسبان بيرون آمد پس عبورش بقبر أبى احيحة افتاد ، ابو بكر ( كه همراه آن حضرت بود ) گفت : خدا لعنت كند صاحب اين قبر را بخدا سوگند شيوه اش جلوگيرى از راه خدا و تكذيب رسول خدا ( ص ) بود ، خالد پسر ابو احيحه گفت : بلكه خدا ابو قحافه را لعنت كند كه بخدا نه مهماننوازى داشت و نه با دشمنان اسلام ميجنگيد ، خدا هر كداميك از آن دو را كه در تيره و تبار خود پستتر و بيمقدارتر بودند لعنت كند ، رسول خدا ( ص ) كه گفتگوى آن دو را شنيد افسار شتر را بگردنش انداخت و فرمود : هر گاه شما بمشركين بد ميگوئيد بطور عموم بگوئيد و شخص معينى را نام نبريد كه فرزند آن شخص خشمناك گردد ، سپس ايستاد و اسبان را از جلوش عبور دادند ، در اين ميان اسبى را آوردند عيينة بن حصن گفت : اين اسب چنين و چنان است ( و شروع كرد بتوصيف كردن آن اسب ) رسول خدا ( ص ) فرمود : ما را واگذار كه من بخصوصيات اسبان از تو داناترم عيينة گفت : من نيز بحال مردان و انساب ( آنان ) از تو داناترم ، رسول خدا ( ص ) خشمگين شد بطورى كه چهره اش سرخ شد و باو فرمود : ( بگو ) كدام مردان برترند ؟ عيينة گفت : مردانى كه در نجد هستند ، آنها شمشيرهاى خود را روى شانه ها ميگذارند و نيزه هاشان را روى شانهء اسبان مىنهند ، و دو ميدان جنگ با آنها پيكار ميكنند و هم چنان پيش ميروند ، رسول خدا ( ص ) فرمود : دروغ گفتى بلكه مردان اهل

100

نام کتاب : الكافي ( الروضة من الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني    جلد : 1  صفحه : 100
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست