نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 391
از پيغمبر صلَّى الله عليه و آله شنيده بودند و ميدانستند ، قيام كردند و هر كس از ما هم كه سكوت كند ، سكوتش از روى علم و بصيرت است : اى حمران ! اگر ايشان در زمان گرفتارى و غلبه طغيانگران از خداى عز و جل جدا بخواهند كه سلطنت طغيانگران را زايل كند و دولتشان را نابود سازد ، خدا اجابت ميكند و آن گرفتارى را از ايشان برميدارد و پس از آن سر آمدن مدت طغيانگران و نابودى سلطنتشان از پاره شدن و از هم پاشيدن يك گلوبند برشته كشيده زودتر انجام مىگيرد . اى حمران بلاهائى كه بآنها ميرسد ، بواسطه گناهى كه از آنها سرزده و يا براى عقوبت نافرمانى خدا نمىباشد ، بلكه براى درجات و كرامتى است كه خدا خواسته بدان نائل آيند ، نسبت بايشان گمانهاى ديگر مبر . 5 - هشام بن حكم گويد : در منى از امام صادق عليه السلام پانصد مطلب از علم كلام پرسيدم و گفتم آنها ( متكلمين عامه ) چنين و چنان مىگويند ، امام ميفرمود : تو چنين و چنان بگو . ( هشام از حاضر جوابى و تسلط آن حضرت بر مسائل علم كلام تعجب كرد ، گويد ) من گفتم : من ميدانم كه مسائل حلال و حرام در دست شماست و شما از همه مردم نسبت بآن داناتريد ولى اينها علم كلامست ؟ ! ! بمن فرمود : واى بر تو اى هشام خداى تبارك و تعالى براى خلقش حجتى مقرر نميدارد كه همه احتياجات مردم نزد او نباشد ( حجت خدا كسى است كه از هر چه پرسند جواب گويد ) . 6 - ابو حمزه گويد : شنيدم امام باقر عليه السلام ميفرمود : نه بخدا عالم هرگز جاهل نباشد ( يعنى عالمى كه خدا اطاعتش را بر مردم واجب كرده و او همان امامست ) ممكن نيست چيزى را بداند و چيزى را نداند ( او همه چيز مىداند ) سپس فرمود : خدا والاتر از آنست كه فرمانبرى از بنده ئى را واجب كند كه علم آسمان و زمينش را از او نهان داشته است و باز فرمود : آن را از او نهان نكند .
391
نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 391