نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 345
كه در ميان آنجا و اطاق ديگر بود ، بالا زد و آنجا سر كشيد ، ( 1 ) سپس فرمود : اى ابا محمد هر چه خواهى بپرس ، عرضكردم : قربانت گردم . شيعيان حديث ميكنند كه پيغمبر صلَّى الله عليه و آله بعلى عليه السلام بابى از علم آموخت كه از آن هزار باب علم گشوده گشت ، فرمود : اى ابا محمد پيغمبر صلَّى الله عليه و آله بعلى هزار باب از علم آموخت كه از هر باب آن هزار باب گشوده ميشد ( مانند جزئيات و مصاديقى كه بر قواعد كلى منطبق مىشود ) عرضكردم : بخدا كه علم كامل و حقيقى اينست . امام عليه السلام ساعتى ( براى اظهار تفكر ) بزمين اشاره كرد و سپس فرمود : آن علم است ولى علم كامل نيست . سپس فرمود : اى ابا محمد همانا جامعه نزد ماست ، اما مردم چه ميدانند ؟ جامعه چيست ؟ عرضكردم : قربانت گردم جامعه چيست ؟ فرمود : طوماريست بطول هفتاد ذراع پيغمبر صلَّى الله عليه و آله باملاء زبانى آن حضرت و دستخط على ، تمام حلال و حرام و همه احتياجات دينى مردم ، حتى جريمه خراش در آن موجود است ، سپس با دست ببدن من زد و فرمود : بمن اجازه ميدهى اى ابا محمد ؟ عرضكردم من از آن شمايم هر چه خواهى بنما آنگاه با دست مبارك مرا نشگون گرفت و فرمود : حتى جريمه اين نشگون در جامعه هست و حضرت خشمگين بنظر ميرسيد ( مانند حالتى كه طبعا براى نشگونگيرنده پيدا مىشود ) من عرضكردم بخدا كه علم كامل اين است ، فرمود : اين علم است ولى باز هم كامل نيست ، آنگاه ساعتى سكوت نمود . سپس فرمود : همانا جفر نزد ماست ، مردم چه ميدانند جفر چيست ؟ عرضكردم : جفر چيست فرمود : مخزنى است از چرم كه علم انبياء و اوصياء و علم دانشمندان گذشته بنى اسرائيل در آنست عرضكردم
345
نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 345