نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 339
2 - عبد الاعلى بن اعين گويد : شنيدم كه امام صادق عليه السلام مىفرمود : اسلحه پيغمبر صلَّى الله عليه و آله نزد من است ، كسى نسبت بآن با من نتواند نزاع كند ( يعنى ميراث مخصوص ماست يا آنكه خدا نگذارد كسى آن را بزور از ما بربايد يا بودن آن را نزد ما انكار كند ) همانا سلاح از آسيب محفوظ است [ در دست هر كس باشد از گناه و لغزش بر كنار است ] ، اگر بدست بدترين مخلوق خدا بيفتد بهترين ايشان شود ( ولى خدا بدست او نمىاندازد ) سپس فرمود : امر امامت در آخر بكسى رسد كه چانه بسوى او كج شود ( يعنى همه مطيع او شوند و يا آنكه طولانى شدن غيبتش سبب شود كه مردم بشيعيانش دهن كجى كنند و استهزاء نمايند ) و چون خواست خدا در باره او صورت گيرد ، بيرون شود ، مردم گويند : اين چه واقعه اى است ، خدا از بركت آن حضرت بر سر رعيتش دست رحمت نهد ( تا عقلشان كامل شود ) . 3 - امام صادق عليه السلام فرمود : رسول خدا صلَّى الله عليه و آله در ميان كالاى خويش شمشيرى و زرهى و نيزه ئى و زينى و استر شهبائى داشت كه در تركه او بود و همه بعلى بن ابى طالب عليه السلام بارث رسيد ( يعنى چون اين اسلحه نشانه امامت و جانشينى آن حضرت بود ، باو منتقل شد و اينها مانند دين و وصيت از تركه خارج است ) . 4 - امام صادق عليه السلام فرمايد : پدرم زره ذات الفضول پيغمبر صلَّى الله عليه و آله را در برگرد ، بزمين كشيده شد ، من آن را پوشيدم ، از قامتم بلندتر بود . 5 - احمد بن ابى عبد الله گويد : از حضرت رضا عليه السلام پرسيدم كه ذو الفقار شمشير رسول خدا صلَّى
339
نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 339