نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 111
نفس چيز ديگرى ( 1 ) بلكه خواستم آنچه در دل دارم بلفظ آورم چون از من پرسيده اى و ميخواهم بتو كه سائلى بفهمانم ( لذا بايد با الفاظى كه تو با آنها مأنوسى مقصود مرا ادا كنم ) حقيقت اينست كه او با تمام ذاتش ميشنود و معنى تمام اين نيست كه او را بعضى باشد بلكه خواستم بتو بفهمانم و مقصود مرا بلفظ آورم ، و برگشت سخنم باينست كه او شنوا ، بينا ، دانا و آگاه است بىآنكه ذات و صفت اختلاف و كثرت پيدا كند . سائل گفت : پس او چه باشد ؟ امام فرمود : او رب ( پروردگار ) است ، او معبود است ، او الله است ، اينكه گويم : الله است ، ( رب است ) نظرم اثبات حروف : الف ، لام ، هاء ، راء ، باء ، نيست ، بلكه بازگرد بمعنائى و چيزى كه خالق همه چيز است و سازنده آنها و مصداق اين حروف و معنائى كه ، الله ، رحمان ، رحيم ، عزيز و اسماء ديگرش ناميده مىشود و او است پرستيده شده بزرگ و والا ، سائل بحضرت عرض كرد : هر چيز كه در خاطر گذرد مخلوقست حضرت فرمود : اگر چنين باشد كه تو گوئى خداشناسى از ما ساقط است زيرا ما جز بشناختن آنچه در خاطر گذرد مكلف نيستيم ، بلكه ما مىگوئيم هر چيز كه حقيقتش بحواس در آيد و درك شود و در حواس محدود و ممثل گردد مخلوقست ( و چون حقيقت خدا بحواس در نيايد و در آنجا محدود و ممثل نگردد پس مخلوق نيست بلكه او خالقست ) [ خالق اشياء بايد از دو جهت ناپسنديده بركنار باشد ، يكى از آن دو جهت نفى است ] ( يعنى نبود خدا و انكارش - جمله اى كه در بين دو قلاب ترجمه كرديم در كتاب توحيد و احتجاج هست و از قلم مرحوم كلينى يا كاتب افتاده است - ) زيرا كه نفى نبودنست و جهت دوم تشبيه است زيرا كه تشبيه ( مانند چيزى بودن ) صفت مخلوقست كه اجزايش بهم پيوستگى و هماهنگى آشكارى دارد ، بنا بر اين چاره اى نيست جز اثبات صانع ( و اعتراف بآن ) بجهت بودن مصنوعين و آفريدگان و ناگزيرى آنها از اعتراف باينكه آنها
111
نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 111