نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 266
خدا براى شمار ، و آن سه كه مرا مىخنداند حال آنكه جهان را مىجويد و مرگ در پى اوست ، و غافلى كه مراقبان وى را مىنگرند ، و آنكه خندانست و نمىداند خدا از او خشنود است يا بروى خشمناك » . ترجمهء ( 689 ) از كشتن شش جانور منع شده - داود بن كثير الرقى گفته : نزد امام صادق بوديم . ناگاه مردى كه پرستوكى سر بريدهيى به دست داشت گذر كرد . امام برخاست و آن را از دستش گرفت و به زمين گردانيد و گفت : آيا داناى شما دستور داده كه اين را بكشيد يا فقيه شما ؟ . پدرم از پدرش براى من نقل كرده كه پيامبر از كشتن شش جانور منع كرده : زنبور عسل ، مورچه ، قورباغه ، جغد ، هدهد ، پرستوك . زنبور عسل براى آنكه گياه خوشبوى مىخورد و انگبين مىدهد كه خدا به وى وحى كرده و در شمار پرى و آدمى نيست . مورچه براى آنكه مردمان در روزگار سليمان پيامبر به خشكسالى گرفتار شدند و براى خواهش باران به بيابان رفتند . ديدند مورچهيى روى دو پاى خويش ايستاده و دستها به آسمان برداشته گويد : خدايا ما نيز از آفريدگان تو هستيم و به تو نيازمند هستيم ما را روزى رسان و به گناه بىخردان از آدميان مگير . سليمان به مردمان گفت : باز گرديد كه به خواهش شما
266
نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 266