نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 2
[ مقدمه مؤلف ] ترجمه - بنام خداوند بخشايشگر مهربان ستايش خدايى راست كه در يگانگى يكتاست ، و در خدايى بىهمتا ، بندگان را براى شناسايى خويش بيافريد و زبانها از چگونگيش درماندهاند و ديدهها از ديدارش در پردهاند . خدايى كه از صفتهاى موجودات برتر است و از معانى محدود فزونتر و در مخلوقات او را مانندى نيست و خدايى جز او براى جهانيان نيست . گواهى مىدهم كه معبود بر حقى جز او نيست و انبازى ندارد . و گواهى مىدهم كه محمد ( درود خداى بر او و خانوادهاش باد ) بنده و فرستادهء اوست و او را به پيامبرى خود برگزيد و دانشهاى كيش خود را بدو سپرد و با نامهء خود وى را برانگيخت تا بر بندگانش حجت باشد و گواهى مىدهم كه على بن ابى طالب وصى اوست ، بهترين مردم پس از اوست و ايستادگى به زمان او دارد و خوانندهء مردم است به راه او و او سرور گروندگان است ، سيد اوصياء ، شايستهترين مردم به پيامبران و همسر او فاطمهء زهراء بانوى زنان جهانست و حسن و حسين و پيشوايان از فرزندانش پيشوايان هدايت و نشانهاى پرهيزگارىاند . و گواهى مىدهم كسى كه پيروى از ايشان كند رستگار است و كسى كه از اينان روى گرداند هالك است . درودهاى خداى بر ايشان و بر ارواح و اشباح اينان باد و آمرزش خداى و بركاتش . اما بعد : ديدم كه استادان و گذشتگان من كه آمرزش خدا بر ايشان باد در دانشهاى گوناگون كتابهايى پرداختهاند و از ساختن كتابى كه بر شمارش خويهاى پسنديده و نكوهيده باشد غفلت كردهاند . و چنان يافتم كه در نگارش چنين كتابى براى دانش آموزان و خواهندگان در نيكوى سود بسياريست . از اين روى براى رضاى خداى ( ارجمند باد نامش ) اين كتاب را پرداختم ، از خداى اميدوار مزد آن هستم و خواهان رستگارى به آمرزش او و اميدم آنست كه مرا نوميد مگرداند در آنچه در آرزوى آن هستم و اميدوارم از او به بخشش و منتش چون كه بر هر چيزى تواناست .
2
نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 2