نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 181
و ستونى ميانه بر پاى نماند » . < فهرس الموضوعات > به چهار چيز از طب بىنياز توان شد < / فهرس الموضوعات > ترجمهء ( 508 ) به چهار چيز از طب بىنياز توان شد - امير المؤمنين به فرزند خود حسن گفته : « اى فرزند چهار چيز ترا بياموزم كه از طب بىنياز گردى ؟ . گفت : آرى . گفت : « تا گرسنه نباشى دست فرا خوراك مبر ، تا خواهش به خوراك دارى از خوردن باز ايست ، هر چه خورى نيكو بخاى ، خواستى بخسبى قضاى حاجت كن ؛ چون اينها را به كار برى از طب بىنياز باشى » . < فهرس الموضوعات > چهار چيز در گرونده نيست < / فهرس الموضوعات > ترجمهء ( 509 ) چهار چيز در گرونده نيست - امام صادق گفته : « چهار چيز در گرونده نيست : گرونده ديوانه نباشد ، از سراهاى مردم دريوزگى نكند ، زنا زاده نباشد ؛ ملوط نباشد » . < فهرس الموضوعات > خداى از مؤمن چهار پيمان گرفته < / فهرس الموضوعات > ترجمهء ( 510 ) خداى از مؤمن چهار پيمان گرفته - امام صادق گفته : « خداى از گرونده پيمان گرفته كه سخنش پذيرفته نگردد ؛ و گفتارش را باور ندارند ، از دشمن خويش انتقام نكشد و خشم خود بكار نبرد مگر به رسوا ساختن خود ؛ چون كه هر گروندهيى لگام خاموشى بر دهان دارد » . < فهرس الموضوعات > مؤمن از چهار چيز بركنار نباشد < / فهرس الموضوعات > ترجمهء ( 511 ) مؤمن از چهار چيز بركنار نباشد - سماعه گفته : امام صادق به من گفته : « اى سماعه مؤمن از چهار چيز بر كنار نباشد : از همسايهيى كه وى را آزار رساند و ديوى كه او
181
نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 181