responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 135


ترجمهء ( 412 ) سخن ابى بكر بر چيزى از جهان اندوه نمىخورم جز بر سه كار خود كه كاش آنها را به جاى نمىآوردم و بر سه كار كه نكردم كاش به جاى آورده بودم و بر سه چيز كه كاش از پيامبر پرسيده بودم . ابو بكر در بيمارى مرگ خود گفت : « بدانيد كه من بر چيزى از جهان اندوهناك نيستم جز بر سه كار كه اى كاش نكرده بودم و بر سه كار كه اى كاش كرده بودم و بر سه چيز كه اى كاش از پيامبر پرسيده بودم . اما آن سه كاش به جاى نياورده بودم : كاش در سراى فاطمه دخت پيامبر را باز نمىكردم گر چه براى فراهم آوردن جنگ بسته شده بود و اى كاش فجاءه را نسوزانيده بودم بلكه او را كشته يا با كاميابى رهايى مىدادم . اى كاش روز سقيفهء بنى ساعده امر جانشينى را به گردن عمر يا ابو عبيده افكنده بودم يكى از ايشان خليفه مىشد و من به منزلهء وزير او مىشدم .
و اما آن سه كه نكرده بودم اى كاش مىكردم . اى كاش روزى كه اشعث بن قيس را اسير كردند و پيش من آورده بودند مىكشتم و چنان مىپندارم كه هيچ شر و نابكارى نمىبيند مگر آنكه به آن شر و نابكارى يارى و ياورى مىكند . اى كاش هنگامى كه خالد را به نبرد بازگشتگان از دين فرستادم خود نيز به روستايى از روستاها پشت جبهه رفته بودم تا هر گاه مسلمانان پيروز مىشدند به چشم خود مىديدم و هر گاه انديشه‌يى به ضد آنان مىشد در مقام نبرد يا يارى بر مىآمدم و اى كاش هنگامى كه خالد بن وليد را به جبههء جنگ شام فرستادم عمر بن خطاب را نيز به جبهه جنگ عراق و ايران فرستاده بودم تا هر دو دست خويش را از راست و چپ در راه خدا به كار برده بودم .
و اما سه كارى كه اى كاش از پيامبر پرسيده بودم كه كار جانشينى پس از وى با كه خواهد بود ؟
تا بعد از وى در كار جانشينى نزاع نمىشد . اى كاش از او پرسيده بودم كه آيا گروه انصار مدينه نيز در كار جانشينى بهره‌يى دارند و نه و اى كاش از پيامبر راجع به ميراث برادر و عم پرسيده بودم چون در دل من در اين باب احتياجى هست .
صدوق مؤلف اين كتاب گفته : روز غدير خم براى كسى در بارهء جانشينى بهانه‌يى نگذاشته ، فاطمه دخت پيامبر هنگامى كه فدك را از او گرفتند و او پيش قوم انصار سخنرانى كرد ايشان بدو گفتند :
اى دختر پيامبر هر گاه اين سخنان را پيش از بيعت ما با ابى بكر گفته بودى جز با على با كسى بيعت نمىكرديم فاطمه به ايشان گفت پدر من در غدير خم براى كسى بهانه‌يى نگذاشته است .

135

نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 135
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست