responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 124


< فهرس الموضوعات > نخستين كسانى كه قرعه برايشان افكنده شد سه تناند < / فهرس الموضوعات > ترجمهء ( 385 ) نخستين كسانى كه قرعه برايشان افكنده شد سه تناند - امام محمد باقر گفته :
« نخستين كسى كه قرعه بر او افكنده شد : مريم دخت عمران بود ، چنان كه خدا در قرآن گفته : « اى پيامبر تو پيش ايشان نبودى آنگاه كه قلمهاى خويش در آب افكندند تا كدامين سرپرستى مريم را به عهده گيرند ، سهام اين قرعه شش بود . آنگاه در بارهء يونس پيامبر قرعه كشيدند تا سه بار بنام وى برآمد . او پيش كشتى درآمد ناگهان ماهى دهان گشاده‌يى بود ، يونس خويشتن در دهان آن درافكند .
بعد از ايشان عبد المطلب است كه خدا بدو نه پسر داد ، او نذر كرد هر گاه خدا به او فرزند نرينه‌يى دهد دهمين را قربانى كند . چون دهمين را داد از كشتن وى پشيمان بود ، از اين جهت ده اشتر بياورد و ميان آنها و عبد الله كه دهمين باشد قرعه افكند باز بنام عبد الله برآمد . او بر ده همى افزود تا به صد اشتر رسيد ، اين بار قرعه بنام صد اشتر افتاد عبد المطلب گفت : اى خدا به انصاف رفتار نكردم ، هر گاه به قرعهء نخستين بسنده كنم تا سه بار قرعه را تكرار كرد تا به صد اشتر براى خدا قربانى كرده گفت : اكنون دانستم كه پروردگار من بدين خشنود شد » < فهرس الموضوعات > در به سه منش است < / فهرس الموضوعات > ترجمهء ( 386 ) در به سه منش است - شهاب پور عبد ربه گفته : از امام صادق شنيدم كه گفت :
زبير پيش پيامبر آمد و بهى در دست داشت پيامبر گفت : اين چيست در دست تو ؟ . گفت : بهىست .
پيامبر گفت : اى زبير به خور كه در آن سه منش است . پرسيد آنها كدام است ؟ . گفت : دل را گرم كند و تنگ چشم را جوانمرد سازد و ترسو را دلاور كند » . صدوق مؤلف كتاب گفته : از پير خود محمد بن الحسن شنيدم روايت مىكرد از امام صادق كه مىگفته : زبير از ما بود تا فرزندش عبد الله بزرگ شد و او را از ما بگردانيد » .

124

نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 124
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست