responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 129


و براستى كه اى قيس بناچار بايستى همنشينى با تو دفن گردد كه زنده است و تو پس از مرگت با او در يك گور خواهى بود پس اگر بزرگوار باشد با تو بزرگوارى كند و اگر فرومايه باشد تو را فروگذارد سپس او جز بهمراه تو محشور نگردد و تو جز بهمراه وى از قبر برنخيزى و بجز از ناحيه او مسئوليتى ندارى پس همنشين شايسته اى براى خود انتخاب كن كه اگر شايسته باشد با او مأنوس خواهى بود و اگر ناشايست باشد جز او از هيچ چيز وحشت نخواهى كرد و آن كردار تو است . عرض كرد : اى پيغمبر خدا دوست ميدارم كه اين فرمايش شما ضمن اشعارى بنظم درآيد كه باعث افتخار ما بر ساير قبايل عرب گردد و اندوختهء ما باشد پيغمبر بكسى دستور فرمود تا حسان بن ثابت را حاضر كند گويد : من شروع كردم بفكر در سرودن اشعارى كه شبيه باين موعظه باشد و پيش از آمدن حسان اشعار درست شد عرض كردم يا رسول الله اشعارى بذهن من رسيد كه بگمانم خواسته شما را تأمين نمايد پس گفتم :
مضمون اشعار :
< شعر > ز كارهاى خودت برگزين يكى همدم كه نيست يار ، تو را كس بگور ، جز كردار ز بعد مرگ تو را چاره از رفيقى نيست بروز حشر كه خلق جهان شوند احضار پس اى عزيز بهيچ از جهان مشو مشغول بجز رضاى خداوند عالم الا سرار كه بهر آدمى از بعد مرگ و پيش از مرگ نباشدى بجز از كرده‌ها مصاحب و يار < / شعر >

129

نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 129
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست