responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 91


براستى خداى عز و جل آدم را حجت در زمين و خليفه بر بندگانش آفريد او را براى بهشت نيافريد نافرمانى آدم در بهشت بود نه در زمين براى آنكه مقدرات امر خداى عز و جل كامل گردد و چون بزمين هبوط كرد و حجت و خليفه گرديد معصوم بود بدليل قول خداى عز و جل ( آل عمران آيه ) به راستى خدا برگزيد آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر همه جهانيان .
و اما گفتار خداى عز و جل ذو النون گاهى كك خشمناك رفت و گمان كرد كه بر او قادر نيستيم مقصود اينست كه ما روزى را بر او تنك نميكنيم مگر نشنيدى قول خداى عز و جل را ( فجر ) و اما چون خدايش آزمايد تنك گيرد بر او روزيش را و اگر گمان كرده بود كه خدا بر او توانا نيست كافر شده بود و اما گفتار خداى عز و جل در باره يوسف كه همت به وهم بها مقصود اينست كه زليخا قصد معصيت كرد و يوسف قصد قتل او كرد در صورتى كه مجبورش كند از خشمى كه بر او گرفت خدا كشتن او را از وى گردانيد و هم هرزگى را چنانچه فرموده همچنان گردانديم از او بدى را يعنى كشتن و فحشاء را يعنى زنا ، راجع بداود كسان شما چه ميگويند ؟ على بن جهم گفت ميگويند داود « ع » در محرابش نماز ميخواند كه شيطان بصورت زيباترين پرنده اى در نظرش مجسم شد و نمازش را بريد و خواست آن را بگيرد پرنده بحياط پريد و دنبال او رفت و ببام پريد دنبالش بالاى بام رفت پرنده در خانه اوريا پسر حنان پريد داود دنبالش بدان خانه سر كشيد و زن اوريا مشغول غسل كردن بود و داود او را ديد و عاشقش شد داود اوريا را بجبهه جنگ فرستاده بود داود بفرمانده جبهه نوشت كه اوريا را بميدان

91

نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 91
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست