responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 638


رسول خدا ( ص ) جز او را بخواهد فاطمه دنبال على ( ع ) فرستاد چون وارد شد رسول خدا ( ص ) دو چشم گشود و رويش برافروخت و فرمود بيا بيا نزد من اى على و او را نزديك خود خواست تا دستش را گرفت و او را بالاى سر خود نشانيد و بيهوش شد و حسن و حسين آمدند و شيون و گريه ميكردند تا خود را روى رسول خدا ( ص ) انداختند على ( ع ) خواست آنها را كنار كند رسول خدا ( ص ) بهوش آمد و فرمود اى على بگذار آنها را ببويم و مرا ببويند ، از آنها توشه گيرم و از من توشه گيرند آنها پس از من محققا ستم كشند و بظلم كشته شوند لعنت خدا بر كسى كه بدانها ستم كند تا سه بار اين را گفت و دست دراز كرد و على را درون بستر خود كشيد و لب بر لبش نهاد و با او رازى طولانى گفت تا جان پاكش برآمد و على از زير بسترش بيرون شد و گفت اعظم الله اجوركم در باره پيغمبر كه خدا جانش را گرفت و آواز شيون و گريه برخاست بامير المؤمنين ( ع ) گفتند رسول خدا ( ص ) با تو چه راز گفت وقتى تو را درون بستر خود برد ؟ فرمود هزار باب بمن آموخت كه از هر بابى هزار باب مىگشايد .
7 - امام صادق ( ع ) فرمود چهار هزار فرشته فرود آمدند و ميخواستند همراه حسين ( ع ) نبرد كنند و اجازه نبرد نيافتند و برگشتند كسب اجازه كنند باز كه فرود آمدند حسين ( ع ) كشته شده بود و آنها ژوليده و خاك آلوده نزد قبرش باشند و باو تا قيامت بگريند و رئيس آنها فرشته ايست بنام

638

نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 638
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست