نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 490
< شعر > هر سلسله را دولت و جاهى است بعالم در آخر دهر است ز ما حكم مسلم < / شعر > 5 - بسيار ميفرمود : < شعر > علم طريقت بمريد است عيان كور ز راهند همه بىدلان وا عجب از هالك و او را نجات در بروز ناجى در اين زمان < / شعر > 6 - ميفرمود : < شعر > بمهلت كار كن چون ميرى آخر براى خويش اى انسان گزين كن هر آن بودى كه بگذشته نباشد بباشد آنچه خواهد بود خوش كن < / شعر > 7 - جمعى از دانشمندان گفتگوئى ميان حسن بن على ( ع ) و وليد بن عتبه نقل كردهاند كه امام حسن باو گفت تو را ملامت نكنم كه على را سب ميكنى زيرا هشتاد تازيانه براى ميخوارى بتو زده و پدرت را بدستور رسول خدا ( ص ) دست بسته در روز بدر كشته خدا در چند آيه او را مؤمن خوانده و تو را فاسق ناميده شاعر در مقايسه تو و على سروده خدا در كتابش فرستاده بر ما براى على و وليد آيه هائى . < شعر > وليد لعين را بكفر است منزل على را بايمان بود جايگاهى نباشد خدا خواه و مؤمن چنو كس كه فاسق بود خائن و در تباهى < / شعر >
490
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 490