نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 406
ستمكار ببندگانش ، سپاسش كنم بر آزمايش خوش و نعمتهاى پياپى و از او يارى جويم بر اين پيشامد ما در امر دين ما و باو ايمان دارم و بر او توكل سازم و بس است كه او وكيل باشد سپس من گواهم كه نيست معبود حقى جز خدا ، يگانه است شريك ندارد و محمد بنده و رسول او است او را براى هدايت فرستاده و دينش كه پسنديده و اهل آنست او را بر همه بندگانش برگزيده براى رساندن پيغام و دليلهايش بمردم و چنانچه خدا ميدانست مهربان و دلسوز بود ، گراميترين خلق خدا بود در حسب و خوشمنظرتر و دلدارتر و پدردارتر و باوفاتر بود هيچ مسلمانى يا كافرى براى مظلمه باو در نياويخت بلكه ستم ميديد و ميگذشت و با او پيمانشكنى ميشد و چشم پوشى ميكرد و عفو مينمود تا در گذشت مطيع خدا و شكيبا بر مصائب و مجاهد در راه خدا بحق جهاد و پرستنده خدا تا دم مرگ و مرگ او بزرگترين مصيبت همه روى زمين شد از نيك و بد و كتاب خدا را ميان شما نهاد كه شما را بفرمان بردن خدا ميخواند و از نافرمانيش ميراند رسول خدا بامن سفارش كرده كه هرگز از آن بيرون نروم دشمن در برابر شما آمده و ميدانيد رئيس آنها كيست كه آنها را بباطل ميخواند و پسر عم پيغمبر شما در ميان شما است و شما را بطاعت خدا و عمل بروش پيغمبر دعوت ميكند و برابر نيست كسى كه پيش از هر مردى نماز خوانده و جز پيغمبر خدا پيش از من كسى نماز نخوانده و بخدا من از اهل بدرم بخدا شما بر حقيد و اين قوم مخالف بر باطل اين قوم باطل خود را پيش نبرند و بر آن متحد باشند و شما از حق خود تفرقه شويد با آنها نبرد كنيد تا خدا آنها را بدست خود شما عذاب كند و اگر نكنيد خدا آنها را بدست ديگران عذاب كند . يارانش پاسخ اطاعت باو دادند و گفتند يا امير المؤمنين هر آنى بخواهى حركت كن بسوى آنها
406
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 406