نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 394
خوددارى كنند و بدنيا رشك نبرند و بخوشى آن شاد نشوند و از تنگى آن غم نخورند اى شيخ هر كه از شبيخون نگرانست خوابش كم است چه شتاب دارند شبها و روزها براى عمر بنده پس زبانت در بند و سخنت بشمار كم گو جز در نيكى اى شيخ براى مردم بپسند آنچه براى خود پسندى و با مردم آن كن كه دوست دارى با تو كنند . سپس رو بيارانش كرد و فرمود اى مردم نميبينيد كه اهل دنيا در هر بام و شام احوال دگرگونى دارند يكى بر خاك هلاك افتاده و ديگرى عيادت كند و يا عيادت شود و آن يك در جانكندنست و اميدى باو نيست و آن ديگرى ميان كفن است ، طالب دنيا را مرگ در دنبال است غافلى كه از او غفلت نشود ماندها دنبال گذشتهها ميروند ، زيد بن صوحان عبدى عرضكرد يا امير المؤمنين كدام زور چيره تر و نيرومندتر است ؟ فرمود هواى نفس ، كدام خوارى خوارتر است ؟ فرمود حرص بر دنيا كدام فقر سختتر است ؟ فرمود كفر پس از ايمان ، كدام دعوت گمراه كننده تر است ؟ فرمود آنكه دعوت بنيست كند ، كدام عمل برتر است ؟ فرمود تقوى ، كدام عمل كاميابتر است ؟ فرمود جستن آنچه نزد خداست ؟ كدام رفيق بدتر است ؟ فرمود آنكه معصيت خدا را برايت بيارايد ، كدام خلق بدبختترند ؟ فرمود آنكه دينش را بدنياى ديگر بفروشد كدام مردم نيرومندترند ؟ فرمود بردبار ، كدام كس بخيلتر است ؟ فرمود آنكه مال حرام بدست آرد و در غير حق صرف كند ، كدام كس زيركتر است ؟ فرمود كسى كه راه حق از باطل بشناسد و بحق گرايد ، كدام كس بردبارتر است ؟ فرمود آنكه خشم نگيرد ، كدام كس راى ثابتتر دارد ؟ فرمود آنكه مردم از خود نفريبندش و دنيا بخود آرائى او را نفريبد ، كدام كس احمقست ؟ فرمود آنكه زير
394
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 394