responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 263


جوان بمن بانك زد دست بدار كه تو را از آن بهره اى نيست گفتم بهره از كيست و درخت از من است گفت بهره از اينها است كه بدان در آويختند و باز بدان برگردد من از خواب هراسان بر خاستم و رنگم پريده بود ، ديدم رنگ آن كاهنه پريد و گفت اگر راست گوئى از پشت تو فرزندى آيد كه مالك شرق و غرب گردد و در ميان مردم پيغمبرى كند ، از اين تعبير غم از دلم رفت اى ابو طالب بنگر شايد آن تو باشى ابو طالب پس از بعثت پيغمبر اين حديث ميگفت و ميفرمود آن درخت بخدا ابو القاسم امين است .
2 - عباس بن عبد المطلب باز گفت كه چون عبد الله براى عبد المطلب زاده شد در چهره اش نورى بود كه ميدرخشيد چون نور خورشيد پدرم گفت اين فرزند را مقام خواهد بود ، گويد در خواب ديدم كه از سوراخ بينى او پرنده سفيدى درآمد و پريد تا بمشرق و مغرب رسيد و سپس بر گشت و بر خانه كعبه افتاد و همه قريش برايش بخاك افتادند و در اين ميان كه مردم باو نظر ميكردند نورى شد ميان مشرق و مغرب كشيد و بدانها رسيد چون بيدار شدم و از كاهنه بنى مخزوم پرسش كردم گفت اى عباس اگر خوابت راست باشد از پشت او فرزندى در آيد كه اهل مشرق و مغرب پيرو او گردند ، پدرم گفت وضع عبد الله مورد اهميت من بود تا با آمنه كه زيباترين زنان قريش بود تزويج كرد و چون عبد الله مرد و آمنه رسول خدا را در آورد آمدم و آن نور را در ميان دو

263

نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 263
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست