responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 233


كه گورى ميكند گفت ميخواهى بتو كمك دهم آن مرد گفت آرى او را كمك كرد تا گور ساخته و لحد پرداخته شد و موسى بن عمران در آن خوابيد تا گور را امتحان كند و پرده از چشمش برداشته شد و جاى خود را در بهشت ديد عرضكرد خدايا مرا بسوى خود قبض روح كن ملك الموت جانش را همان جا گرفت و در همان گور بخاكش سپرد و آنكه گور را ميكند فرشته اى بود كه بصورت آدمى در آمده و آن در بيابان تپه بود يك هاتفى از آسمان آواز داد كه موسى كليم الله مرد و كدام كس است كه نميرد پدرم از جدم از پدرش برايم بازگفت كه محل قبر موسى را از رسول خدا ( ص ) پرسيدند كه كجا است ؟ فرمود كنار شاهراه نزد تل ريگ سرخ .
3 - رسول خدا ( ص ) فرمود مادر حضرت سليمان بن داود باو گفت پسر جانم مبادا در شب پريخوابى كه كه پرخوابى شب مرد را روز قيامت فقير ميدارد .
4 - مردى برسول خدا ( ص ) عرضكرد زود پير شدى ، فرمود سور هود ، واقعه و مرسلات عرفا و عم يتسائلون مرا پير كردند .
5 - جبرئيل نزد پيغمبر آمد و عرضكرد اى محمد هر چه خواهى زنده باش كه آخر ميميرى هر كه

233

نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 233
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست