نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 230
تمايل بيشتر دارند نشنيدى شاعر نخست گفته : < شعر > هر شكل بشكل خود در آميخت فيل از بر فيل مر نديدى < / شعر > گفت رياشى از عباس بن احنف اين شعر را در اين معنا خواند : < شعر > يكى گفت چونان جدا گشته از هم بگفتم جوابى بانصاف ملزم ز شكلم بند گشتم از وى جدا كه مردم بهم شكل باشند مدغم < / شعر > * ( حَسْبُنَا الله وَنِعْمَ الْوَكِيلُ مجلس چهل و يكم روز جمعه چهاردهم صفر 368 1 - عبد الرحمن بن قاسم گويد ما يك روز نزد رسول خدا ( ص ) بوديم فرمود من ديشب عجايبى ديدم عرضكردم يا رسول الله چه ديدى ؟ براى ما نقل كن قربانت جان ما و اهل و اولاد ما ، فرمود مردى از امتم را ديدم كه ملك الموت آمده بود جانش را بگيرد و احسان به پدر و مادر آمد و او را بازداشت ، مردى از امتم را ديدم كه عذاب قبر بر او چنگال گشوده وضويش آمد و آن را بازداشت ، مردى از امتم را ديدم كه شياطين گردش را گرفته بودند ذكر خداى عز و جل آمد از ميان آنها نجاتش داد ، مردى از امتم را ديدم كه فرشتههاى عذاب دوره اش كرده بودند و نمازش آمد و جلو آنها را گرفت ، مردى از
230
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 230