نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 227
كن ديدم سطل پر آب است و حوله اى از سندس بر آنست سطل را برداشتم غسل كردم و با آن حوله خود را خشك كردم و آن را روى سطل انداختم سطل بهوا برخاست و از آن جرعه اى چكيد بفرق سرم رسيد و دلم از آن خنك شد پيغمبر فرمود به به اى پسر ابى طالب صبح كردى و جبرئيل خادم تو بود و آن آب از نهر كوثر بود و سطل و منديل از بهشت بود سه بار فرمود جبرئيل بمن چنين خبر داد . 5 - رسول خدا فرمود برادرت را آشكارا شماتت مكن تا خدا باو رحم آورد و تو را مبتلا كند . 6 - ابو ذر گويد گفتم يا رسول الله مردى براى خود كار كند و مردم او را دوست دارند فرمود اين مژده نزديك و فورى مؤمنانست . 7 - رسول خدا ( ص ) فرمود صلاح اول اين امت بزهد و يقين است و هلاك آخرشان به بخل و آرزو . 8 - اصبغ بن نباته گويد در اين ميان كه روزى در مسجد كوفه كه گرد امير المؤمنين ( ع ) بوديم فرمود اى اهل كوفه خدا بشما بخششى داده كه باحدى نداده نماز خانه شما را فضيلت داده آن خانه
227
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 227