responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 211


گون اصلع كه سر و ريشش سفيد بود و دو جامه يكى سياه و ديگرى سفيد در برداشت برخوردم و گفتم اين كيست ؟ گفتند بلال مؤذن رسول خداست ( ص ) دفترهاى خود را برداشتم و نزدش آمدم و گفتم السلام عليك اى شيخ جوابداد گفتم رحمك الله بدان چه از رسول خدا ( ص ) شنيدى مرا بازگو گفت چه دانى من كيم ؟ گفتم تو بلال مؤذن رسول خدائى ، گريست و گريستم تا مردم دور ما جمع شدند و گريه ميكرديم سپس بمن گفت اى پسرك تو اهل كجائى ؟ گفتم عراق گفت به به لختى بياسود و گفت بنويس اى برادر عراقى * ( بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ) * من از رسول خدا شنيدم ميفرمود مؤذنها امين مردمند بر نمازشان و روزه شان و گوشتشان و خونشان از خدا چيزى نخواهند جز بآنها عطا شود و شفاعتى نكنند جز آنكه پذيرفته باشد گفتم بيفزا برايم رحمك الله گفت بنويس * ( بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ) * از رسول خدا ( ص ) شنيدم ميفرمود هر كه چهل سال اذان گويد براى خدا روز قيامت با كردار چهل صديق خوش كردار پذيرفته كار محشور گردد ، گفتم رحمك الله بيفزا گفت بنويس * ( بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ) * از رسول خدا ( ص ) شنيدم ميفرمود هر كه بيست سال اذان گويد خداى عز و جل او را روز قيامت محشور كند و نورى دارد چون نور آسمان دنيا ، گفتم بيفزا رحمك الله ، گفت بنويس * ( بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ) * شنيدم رسول خدا ( ص ) ميفرمود هر كه ده سال اذان گويد خدا او را در بهشت با ابراهيم در گنبد و درجه او سكنى دهد ، گفتم بيفزا رحمك الله ، گفت بنويس * ( بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ) * رسول خدا ( ص ) ميفرمود هر كه يك سال اذان گويد خدا روز قيامت هر چه

211

نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 211
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست