نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 184
است و امام اهل زمين است كه على بن ابى طالب باشد و از شوق او پياپى گريست تا ريگ از اشگش تر شد . 14 - حبيب بن جهم گويد چون على بن ابى طالب ( ع ) ما را ببلاد صفين ميبرد در دهى بنام صندود ( صندودا خ ب ) منزل كرد ولى دستور داد از خود ده گذشتيم و ما را در بيابان بىآبى فرود آورد ؟ مالك بن حرث اشتر بآن حضرت عرض كرد يا امير المؤمنين ما را در محل بىآب منزل ميدهى ؟ فرمود اى مالك براستى خداى عز و جل بزودى در اينجا ما را از آبى سيراب كند كه شيرينتر از شكر و نرمتر از كره صاف و سردتر از برف است و زلالتر از ياقوت ، ما تعجب كرديم ولى گفتار امير المؤمنين تعجبى نداشت ، سپس فرمود رداء از دوش برداشت و شمشير بدست داشت و آمد سر يك تيكه زمين لخت ايستاد و بمالك گفت با همراهانت اينجا را بكنيد مالك گويد آنجا را كنديم و سنگ سياه بزرگ داراى حلقه سيمگونى نمايان شد فرمود آن را دور كنيد با صد مرد بدان چسبيديم و نتوانستيم آن را از جاى خود بجنبانيم امير المؤمنين نزديك آمد و دست بدعا برداشت و ميفرمود طاب طاب مر يا عالم طيبو ثاثوبه شتميا كو باحه حانوثا توديثا برحوثا آمين آمين رب العالمين رب موسى و هرون و آن را كشيد و از جا كند و چهل ذراع دور انداخت ، مالك بن حارث اشتر گويد چشمه آبى شيرينتر از عسل و خنكتر از برف و پاكتر از ياقوت براى ما پديد شد از آن نوشيديم و آب برداشتيم و همان سنگ را روى آن
184
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 184