نام کتاب : الاعتقادات في دين الإمامية ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 67
و حضرت امام على النقى عليه السّلام بر بالين مريضى از اصحاب خود وارد شدند در وقتى كه ميگريست و جزع از مرگ مينموده ، پس آن حضرت فرمود : اى بندهء خدا از مرگ ميترسى به علت اينكه آن را نميشناسى آيا خود را چنان ميبينى كه چون چركين شود جامهء تو و كثيف گردد و متاذى شود از شدت كثافت و چرك و بدنت جراحت و جرب شود و بدانى كه شستشوى حمام همهء اينها را زائل مينمايد ، آيا در اين صورت نميخواهى بحمام روى و اينها را از خود بشوئى . آيا بر تو شاق نيست كه بحمام نروى و اينها بر تو بجا بماند ؟ عرض نمود بلى يا بن رسول الله ( ص ) فرمود پس آن مرگ همان است و آن آخر فقره ايست كه باقى بوده بر تو از صاف نمودن گناهان تو و پاكيزه ساختن تو از بديهاى تو ، پس چون تو وارد شدى بر مرگ و از آن گذشتى نجات يافتى از هر غمى و همى اذيتى و رسيدى بهر شادى و فرحى ، در آن حال آن مرد آرام گرفت و نشاط يافت و تن در داد و چشم خود را برحم نهاد و روانه راه آخرت گرديد . و از حضرت امام حسن عسكرى عليه السّلام سؤال شد كه مرگ چيست ؟ فرمود : تصديق بامرى كه نميباشد . مترجم گويد : يعنى ظاهرا يا به اعتقاد ظاهر بنيان يا الحال . مصنّف گويد : آن حضرت فرمود : خبر داد مرا به اين پدرم از پدرش از جدش از صادق عليه السّلام پس فرمود : بدرستى كه مؤمن چون بميرد مرده نيست ، و كافر است كه مرده واقعيست ، حقتعالى ميفرمايد كه : بيرون مىآورد خداوند زنده را از مرده و بيرون مىآورد مرده را از زنده ، يعنى مؤمن را از كافر و كافر را از مؤمن [1] و مردى شرفياب حضور جناب رسالتمآب گرديده عرض نمود يا