responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي    جلد : 1  صفحه : 93


" هشام " : قبل از اينكه اين روح به زمين آيد داراى يك اسم بود يا دو اسم داشت ؟ و آيا روح يك موجود بود با دو موجود ؟
" بريهه " : تمام روح يك موجود بود .
" هشام " : بنا بر اين راضى شدى كه بعضى از آن را پسر و بعضى را پدر نام گذارى كنى ( نظر بتناقض سخن بريهه هشام اين راه را براى او باز كرد ) .
" بريهه " : خير پدر و پسر يكى هستند و نامشان هم يكى است .
" هشام " : بنا بر اين پسر پدر پدر است و پدر پسر پسر ، يعنى پدر و پسر يك هستند پس چرا يكى را بنام پسر و ديگرى را بنام پدر خواندى و اساسا دو نام متضايف كه اقتضاى مغايرت دارند براى يكى حقيقتى كه در آن مغايرت وجود ندارد از نظر عقلى صحيح نيست .
" اسقفها " : ( شاگردهاى روحانى بريهه ) به بريه گفتند تاكنون چنين پيش آمدى براى تو نكرده بود و با چنين دانشمندى طرف صحبت نشده بودى .
" بريهه " : از پاسخ عاجز شد و با حال حيرت به اتفاق رفقاى خود حركت كرد .
" هشام " دست او را گرفته . گفت چرا اسلام اختيار نمىكنى ؟ چنانچه در دلت شبهه‌اى باقى مانده مطرح كن و گرنه سؤالى راجع به نصرانيت مىكنم كه تا صبحگاهان توجه تو را آن سؤال جلب نمايد و چاره اى جز ملاقات من نداشته باشى .
" همراهان بريهه " : خواهش مىكنيم اين سخن را مطرح نفرمائيد ، چه ممكن است سؤال شما براى بريهه مشكلاتى ايجاد كند .
" بريهه " : خواهش مىكنم آن پرسش را بفرمائيد .
" هشام " : آيا آنچه را كه پدر مىداند پسر هم مىداند ؟
" بريهه " : بلى .
" هشام " : آيا آنچه را كه پسر مىداند پدر هم مىداند ؟
" بريهه : بلى .
" هشام " : آيا آنچه را كه پدر مىتواند پسر هم مىتواند ؟

93

نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي    جلد : 1  صفحه : 93
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست