نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي جلد : 1 صفحه : 60
بقله را عنوان كرده به اين بيان كه چنانچه هر جزئى از اجزاء جسم بى نهايت باشد اگر مورچهاى بر بقلهاى حركت كند بايد به نهايت بقله نرسد ، زيرا مورچه چگونه مىتواند اجزاء غير متناهى جسم را در زمان متناهى طى كند . " نظام " در پاسخش گفته بعضى از اجزاء بقله را بطفره و بعضى را به مرور و حركت طى مىكند . ابو الهذيل اعتراض كرده كه آن بعض را كه به مرور طى مىكند چگونه طى مىكند با اينكه آن بعض هم غير متناهى است . ما اينك در مقام صحت وسقم اين اعتراض نيستيم فقط منظور ما اين است كه اولا نسبت جواز طفره به هشام بن الحكم محقق نيست . ثانيا قول به بطلان جزء لا يتجزى و بخش ناپذيرى اجزاء جسم بالقوه الى غير النهايه موجب التزام به جواز طفره نيست . ( 3 ) هشام بن الحكم و جسميت بعضى از اعراض مشهور نزد فلاسفه اين است كه موجودات ممكنه را به دو بخش ( جوهر و عرض ) تقسيم مىكنند . براى جوهر پنج قسم قائلند و اجناس عاليه عرض را منحصر بنه مقوله مىدانند كه با جوهر مجموعا مقولات عشر را تشكيل ميدهند به اين شرح : جوهر - كم - كيف - اين - متى - ملك - وضع - مضاف - فعل ( ان يفعل ) وانفعال ( ان ينفعل ) و جوهر را موجود قائم به خود ( بى نياز از محل ) و عرض را موجود قائم به محل مىدانند و هيچ يك از اعراض نه گانه را جسم نىمدانند بلكه جسم نزد ايشان از اقسام جوهر است . لكن هشام با عقيده مشهور در بعضى از مصاديق اعراض مخالفت كرده و طبق گفته اشعرى و بغدادى قائل شده است به اينكه رنگها و طعمها و بوها كه نزد فلاسفه از اعراض بشمار مىروند اجسام مىباشند . ( البته مرادش اجسام لطيفه است ) و شاگرد وى " نظام " هم در اين عقيده با او موافقت كرده است . مخالفين " هشام بن الحكم " اين عقيده را يكى از نقاط ضعف وى شمرده اند چنان كه بغدادى اين عقيده را يكى از فضايح " نظام " مىشمرد و مىگويد او اين عقيده را از " هشام بن
60
نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي جلد : 1 صفحه : 60