نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي جلد : 1 صفحه : 44
امام كرده كاملا متناقض مىباشد . زيرا كه اگر خطا و عصيان از امام موجب سلب اعتماد و اطمينان از وى شود ، چگونه موجب سلب اعتماد و اطمينان از پيغمبر نگردد . لذا به نظر نگارنده اين نسبت به هشام بن الحكم بى اساس است يا لا اقل بايد آن را با احتياط و ترديد تلقى كرد . و ممكن است كه به منظور هشام از اين بيان پى نبرده باشند و مقصودش اين باشد كه در صورتى كه پيغمبر مؤيد به وحى و اعلام خطاى وى بوسيله وحى ممكن مىباشد مع ذلك عصمتش بر حسب برهان لازم است ، عصمت امام كه از وسيله وحى ، محروم است بطريق اولى لازم است . ( 7 ) عقيده هشام بن الحكم راجع به ساير صفات امام " هشام بن الحكم " مطابق عقيده تمام اماميه ، امام را اعلم مردم مىدانسته و در پاسخ " عبد الله بن يزيد اباضى " هنگامى كه از وى سؤال كرد بچه دليل مىگويى امام بايد اعلم مردم باشد ؟ برهانى اقامه كرده كه خلاصهاش اينست : اگر امام عالم نباشد ممكن است كه در اثر نادانى و جهل به حكمى ، شريعت و مقررات دين را منقلب و وارونه سازد ، بر كسى كه حد واجب است حد اجرا نكند و بر كسى كه حد واجب نيست حد اجرا نمايد و كسى را كه بايد دستش بريده شود تازيانه زند و كسى را كه تازيانه بر و واجب است دست ببرد . بعلاوه اگر جاهل باشد پيروى داناتر بر وى و بر مردم لازم است و با وجود داناتر ، او شايسته مقام امامت و پيشوايى نباشد و اين گفتار را قول خداى تعالى : افمن يهدى الى الحق احق ان يتبع امن لا يهدى إلا ان يهدى فمالكم كيف تحكمون ( سوره يونس 36 ) تصديق مىكند چه جاهل راه به حق نيابد و خود ناقص باشد چگونه مىتواند راهنمايى ديگران را به عهده بگيرد و آنان را تكميل كند . " هشام بن الحكم " مانند ساير اماميه معتقد بوده كه امام بايد در تمام صفات پسنديده حتى صفاتى كه مربوط به تبليغ نيست كامل و مقدم بر سايرين باشد . مثلا در شجاعت و سخاوت بايد بر ديگران تقدم داشته باشد . هنگاميكه " عبد الله
44
نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي جلد : 1 صفحه : 44