نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي جلد : 1 صفحه : 38
گفتم : به خودم پروردگارم را شناختم چه خودم نزديك ترين چيزها به خود مىباشم و راه شناختن پروردگارم به خودم بدين جهت است كه خود را قطعات مجتمعه و اجزاء مختلفهاى يافتم كه تركبيش ؟ ؟ ؟ آشكار و مصنوع بودنش روشن است . سازمانش از خطوط و صورى تشكيل شده كه پس از كاهش افزايش و پس از فزونى كاهش يابد در اين ساختمان حواس و جوارحى از قبيل چشم و گوش و شامه و ذائقه ول امسه ساخته شده كه بر اساس ناتوانى و نقصان و سستى آفريده شده اند هيچ يك از آنها محسوسات ديگرى را احساس نمىكند و نيروى انجام وظيفه ديگرى را ندارند و هر يك از آنها از جلب منافع بسوى خود و دفع مضار از خود عاجزند . و عقلها و فكرها تأليف بدون مؤلف و صورت بدون مصور را محال مىشمارند . از اين راه دانستم كه ساختمان وجودم سازنده و آفريننده اى و صورتم مصورى دارد كه از هر جهت با ساختمان و صورتم مخالف و مغاير است ، خداوند فرموده نشان هاى وجود قدرت خدا در جانهاى شما پيداست آيا با ديده بصيرت نمىنگريد ؟ چنان كه ملاحظه مىفرمائيد اين روش استدلال ساده در علم كلام روشى است نو كه در عين سادگى بسيار متين و جالب توجه است و اين روش را هشام از منطق وحى و قرآن با استمداد از بيان " امام صادق " ( ع ) كه در بخش روايات به نظر خوانندگان خواهد رسيد استفاده كرده است . ( 2 ) منطق هشام بن الحكم در اثبات توحيد خداوند جهان مردى از ملاحده به هشام بن الحكم گفت من قائل به دو خدا مىباشم و چون تو را شخص منصفى شناختهام از مناظره ات بيم ندارم . " هشام " مشغول پهن كردن جامهاى بود چون اين گفتار را از آن ملحد شنيد برخاست و گفت خداوند تو را نگاهدارد آيا يكى از آن دو خدا توانائى دارد كه چيزى را بدون كمك رفيقش بيافريند يا خير ؟ ملحد گفت آرى .
38
نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي جلد : 1 صفحه : 38