نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي جلد : 1 صفحه : 251
را بر بد زبان بى شرمى كه باك ندارد از اينكه هر چه بخواهد بگويد و هر چه بخواهند در حق او گويند حرام كرده است . " ابوذر " رضوان الله عليه مىگفت : اى جوياى دانش همانا اين زبان كليد خير و شر است چنان كه به كيسه طلا و نقره مهر مىزنى به دهانت مهر بزن . اى " هشام " بد بنده يى است بنده دو رو و بد زبان كه در حضور برادر دينى او را ثناى بى حد گويد و در غيابش از و بد گويى كند ، نسبت به نعمت و ثروت او حسد ورزد ، و هنگاميكه گرفتار شود او را يارى نكند . همانا خوبيى كه پاداشش زودتر مىرسد احسان ببندگان خداست و به ديى كه كيفرش زودتر مىرسد ستمكارى است . و همانا بدترين بندگان كسى است كه مردم از مجالستش براى بد زبانيش دورى كنند . و آيا جز سخن زشت چيزى مردم را به آتش مىاندازد ؟ ! و از نيكى اسلام مرد ، ترك كردن امور بيهوده است . اى " هشام " تا انسان بيم و اميد از خدا نداشته باشد مؤمن نيست و انسان داراى بيم و اميد نخواهد بود مگر آنكه براى دورى از آنچه نسبت به آن اميد دارد و نزديكى به آنچه از آن بيم دارد بيمناك باشد . اى " هشام " - خداوند بزرگ و عزيز فرمود سوگند به عزت و جلالت و بزرگى و توانائى و نورانيت و رفعت مكانم ، هر آن بنده كه خواست مرا بر هواى نفس خويش مقدم دارد روح بى نيازى به او بخشم و آخرت را وجهه همت او قرار دهم و وسايل معاش او را فراهم نمايم و آسمان و زمين را ضامن روزى او قرار دهم و سود از دست رفته او را جبران كنم . اى " هشام " خشم كليد بدى است كاملترين مؤمنان از جهت ايمان خوش خوترين آنان است . در صورت معاشرت با مردم اگر مىتوانى فقط با كسى معاشرت كن كه از جهت بخشش نسبت به او زبردست باشى نه زير دست . اى " هشام " با مردم مدارا كن چه مدارا خوب ، و بد رفتارى شوم است . همانا مدارا و نيكى و خوش خوئى شهرها را آباد مىكند و روزى را مىافزايد . اى " هشام " فرموده خداوند : ( هل جزاء الاحسان الا الاحسان ) آيا پاداش
251
نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي جلد : 1 صفحه : 251