نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي جلد : 1 صفحه : 230
باشد كه ترمز ماشين از تأثير بيفتد در اين حال شوق مؤكد اعصاب و عضلات را با چنان شدتى تحريك كرده و به كار انداخته كه ترمز اختيار از كار افتاده است در اين صورت مىتوان گفت كه فعل از حدود اختيار بيرون رفته و بر اين فعل كيفر و نكوهشى نباشد مگر اينكه در فراهم كردن زمينه و مقدمات تقصير كرده بالاختيار خود را مسلوب الاختيار كرده باشد . اين است معناى اختيار انسانى و چون اختيار خداوند جهان حاكم بر اختيار انسان و مانند ترمزى فوق ترمز است خداوند معزول از سلطنت نيست و چنانچه بر حسب مصالح جلو بنده را نگيرد و فعل به اختيار بنده انجام شود مسؤليتش به عهده او مىباشد . ( 5 ) روايتى كه " هشام بن الحكم " در بطلان تناسخ از معصوم نقل كرده است " علامه مجلسى " در " جلد دوم كتاب بحار الانوار " در باب ابطال تناسخ از كتاب " احتجاج طبرسى " از " هشام بن الحكم " روايتى آورده كه خلاصهاش به فارسى چنين است : " هشام بن الحكم " : " زنديقى " از " امام صادق ( ع ) سؤال كرد و عرضه داشت خبر ده مرا از كسانى كه قائل بن تناسخ شده اند اين عقيده را از كجا آورده و با چه حجتى بر اين مذهب پايدار مانده اند ؟ " امام " : اصحاب تناسخ به حقيقت ، راه دين را پست سر گذاشته و گمراهى را براى خود آرايش نموده و خود را به شهوات آغشته وآميختهاند و گمان كرده اند كه عالم بالا تهى است و چيزى از آنچه گفته مىشود در آن نيست و نظر بروايت ( ان الله خلق آدم على صورته ) مدبر اين جهان به صورت آدميان است . نه بهشت و دوزخى در كار است و نه بعث و نشور . نزد ايشان قيامت عبارت از بيرون آمدن روح از قالبى و وارد شدن به قالب ديگر است چنانچه نيكوكار باشد پس از بيرون آمدن از قالبش در اين جهان به قالب ديگرى كه نيكوتر از قالب اول و در اعلى درجه نكويى باشد
230
نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي جلد : 1 صفحه : 230