نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي جلد : 1 صفحه : 222
با اعطاء قدرت از طرف پروردگار قادرم آيا نشنيده اى كه مردم از خداوند قدرت مسئلت مىكنند و مىگويند " لا حول ولا قوة الا بالله " . متن اين روايت به اختلاف نقل شده در بعضى از طرق ، متن روايت چنين است كه " عبايه " عرض كرد معنى " لا حول ولا قوة الله بالله چيست " ؟ امام فرمود : يعنى ما نمىتوانيم از معصيت خود دارى كنيم مگر به عصمت الهى و نيروئى به طاعت نداريم مگر به كمك و مساعدت اليه " عبايه " برخاست و دست و پاى حضرت را بوسيد . و به اين مضمون روايات ديگرى هم از معصوم رسيده است . خلاصه آنكه اگر مراد از وقوع فعل به مجموع دو قدرت تأثير هر دو عرض يكديگر باشد بر خلاف گفتار معصوم است و با حقيقت بسيار فاصله دارد . " ط " معنايى است كه مرحوم مجلسى از ابتكارات خود قرار داده وخلاصهاش اين است : كه جبر منفى گفتار اشاعره وجبريه است وتفويض منفى گفتار معتزله است كه گفتهاند خداوند بندگان را آفريده و به آنان قدرت عنايت فرموده و اختيار كار را به ايشان واگذار كرده است پس ايشان استقلال كامل دارند كه بر وفق مراد و خواسته خود كارها را انجام دهند و براى خدا در عمال آنان هيچ تأثير و منعى نيست . اما امر بين الامرين اين است كه براى هدايت و توفيق پروردگار در اعمال بشر دخالت و تأثير بسزائى است اما نه به حدى كه آنان را ناچار و مجبور نمايد چنان كه خذلان و واگذارى بندگان به حال خودشان در معاصى تأثير و دخالت دارد لكن نه به به اندازه اى كه قدرت بر فعل يا ترك را از آنان سلب نمايد . و هر كس در حالات مختلفه خود دقيقا مطالعه كند اين معنى را در خود مىيابد و تصديق مى نمايد . و اين معنى في المثل مانند اين است كه آقايى بنده اش را مأمور به انجام كارى كند كه قادر بر آن مىباشد و مطلوب و مراد خود را به او بفهماند و در مقابل انجام مأموريت او را به وعده پاداش دل گرم سازد و بالعكس در مقابل مخالفت و نافرمانى او را به كيفر تهديد فرمايد . با اينكه در ين مثال اگر آقا فقط به ابلاغ امر خود به بنده اش اكتفا مىكرد و با علم به اينكه بنده اش مخالفت خواهد كرد اقدام به امر ديگرى كه در وادار كردن بنده
222
نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي جلد : 1 صفحه : 222