نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي جلد : 1 صفحه : 202
" هشام " : " زنديقى " از " امام صادق ( ع ) " پرسيد مرا خبر ده از خداى عز و جل با اينكه قدرت داشته همه مردم را مطيع و موحد بيافريند چرا آنان را اينطور نيافريد ؟ " امام " : اگر همه را مطيع مىآفريد در طاعت مجبور بودند و پاداشى براى ايشان نبود ، چه در اين صورت طاعت ، عمل آنان شمرده نمىشد و بهشت و دوزخ بعنوان پاداش و كيفر معنى نداشت . لكن آنان را مختار آفريده و به طاعت امرشان فرموده و از نافرمانى و معصيت بازشان داشته و به وسيله پيمبران و كتب آسمانى عذر و بهانه آنان را قطع و حجت را بر ايشان تمام كرده است . ونتيجهاش اينست كه چنانچه راه اطاعت پيمايند طاعت ، كار ايشان و بديشان مستند باشد و سزاوار پاداش باشند . و چنانچه راه نافرمانى پيمايند معصيت ، كار آنان و بديشان مستند باشد و سزاوار كيفر باشند . " زنديق " : پس كار خوب و شايسته بنده و همچنين كار زشتش كار اوست ؟ " امام " : كار نيك كار بنده است و خداوند به او امر فرموده و كار بد هم كار بنده است و خداوند از آن نهى فرموده است . " زنديق " : مگر كار بنده بوسيله آلات و اعضا و جوارح و نيروهايى نيست كه خدا به او داده است . " امام " : چرا بوسيله آلت و نيروى خدا داده است لكن بنده با همان وسيلهيى كه كار خوب انجام مىدهد قادر است كار بدى را كه خداوند از آن نهى فرموده انجام دهد . " زنديق " : پس چيزى از مقدمات عمل به بندگان واگذار شده است ؟ " امام " : پروردگار از چيزى نهى نفرموده مگر اينكه مىداند كه بنده قادر به تركش مىباشد . و به چيزى امر نفرموده مگر اينكه مىداند كه بنده قادر به فعلش مى باشد ، چه ظلم و ستم و عبث و بيهوده و تكليف ما لا يطاق نسبت به ساحتش روا نباشد . و اگر امر به چيزى فرمايد كه بنده قادر به انجامش نباشد و نهى از چيزى فرمايد كه
202
نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي جلد : 1 صفحه : 202