responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي    جلد : 1  صفحه : 189


آميزش نامشروع با زليخا ندادند ؟ ! مگر به موسى بن عمران تهمت آدم كشى نزدند ؟ !
آيا نسبت به خاتم پيغمبران در داستان عيال زيد نسبت ناروا ندادند ؟ ! مگر نسبت به على بن ابيطالب ( ع ) نسبت دزدى قطيفه ندادند ؟ ! منظور گويندگان اين قبيل گفتارهاى ناهنجار توبيخ و نكوهش اسلام است براى اينكه بقهقرا برگردند چنان كه دلشان كور است خداوند چشمان ظاهر ايشان را هم كور گرداند . ساحت اقدس حق اجل از اين گونه نسبتها است .
6 - " علامه مجلسى " در " جلد دوم بحار الانوار " ، در باب نفى تركيب روايتى از " هشام بن الحكم " آورده كه خلاصه آن به فارسى چنين است : " زنديقى " از " امام صادق ( ع ) " پرسيد آيا خداوند در ازل قبل از اينكه حوادث را بيافريند به آنها عالم بود ؟
" امام " : آرى قبل از خلقت حوادث ، خداوند بدانها عالم بود .
" زنديق " : آيا خداوند از اجزاء مختلفه مركب شده است يا از اجزاء متفقه ؟
" امام " : هيچ يك شايسته مقام ربوبى نيست ، چه اين پرسشها در صورتى با مورد است كه خداوند از اجزائى تركيب شده باشد ، اساسا تركيب چه از اجزاء مختلفه و چه از اجزاء متفقه از ساحت مقدسش دور است .
" زنديق " : پس چگونه خداوند يكى است ؟
" امام " : خداوند در ذاتش واحد است و مانند واحد عددى نيست كه دوم داشته يا داراى اجزاء و ابعاض باشد [1] .



[1] - " واحد " به چهار معنى اطلاق مىشود و براى توضيح آن معانى مناسب مىدانيم خلاصه روايتى را كه " مرحوم مجلسى " از " امير المؤمنين ( ع ) " در " جلد دوم بحار الانوار " در باب توحيد نقل كرده براى خوانندگان محترم ترجمه كنيم : " شريح بن هانى " از پدرش روايت كرده كه در جنگ جمل اعرابى برخاست و عرض كرد يا امير المؤمنين آيا ميگوئى خدا يكى است ؟ مردم بر او حمله كرده گفتند آيا در گير و دار جنگ كه هنگام تفرقه حواس و تشتت فكر است جاى اين سؤال است ؟ " امير المؤمنين ( ع ) " : وا گذاريد او را چه آنچه او مىخواهد همانست كه ما براى آن با اين گروه جنگ مىكنيم يعنى ما براى توحيد خدا شمشير مىزنيم ، سپس فرمود اى اعرابى جمله ( خدا يكى است ) به چهار وجه گفته مىشود دو وجه از آنها به مقام خداوند روا نباشد و دو وجه ديگر در حقش روا و ثابت مىباشند . اما دو وجه ناروا : 1 - عبارت از اين است كه مراد گوينده از واحد واحد عددى باشد ، چه خداوند ثانى ندارد و چون ثانى يعنى دوم ندارد داخل در باب اعداد نمىشود ، آيا نمىدانى كه خداوند كسانى را كه مىگويند خداوند سومى سه تا است تكفير فرموده ؟ ! 2 - عبارت از اين است كه مراد از واحد ، واحد نوعى يا صنفى باشد مثل اينكه مىگويند انسان يكى است يعنى يك نوع از حيوان است يا رومى يكى است يعنى يك صنف از انسان است ، چه اثبات اين معنى براى خدا مستلزم تشبيه او به مخلوق است و مساحت مقدس خداوند عزوجل منزه از شباهت به مخلوق مىباشد . اما دو وجه روا و ثابت : 1 - عبارت از اين است كه مراد گوينده از واحد اين باشد كه براى خدا هيچ مانندى نيست چنان كه در عرف گاهى از يكى و يگانه اين معنى اراده مىشود و پروردگار ما چنين است " ليس كمثله شئ " چيزى مانندش نيست . 2 - عبارت از اين است كه مراد گوينده از واحد اين باشد كه ذات اقدس الهى احدى المعنى است يعنى ذاتش نه در خارج و نه در عقل و نه در وهم به هيچ وجه قابل قسمت و تجزيه نيست و پروردگار ما چنين است .

189

نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي    جلد : 1  صفحه : 189
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست