نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي جلد : 1 صفحه : 180
و كشته بسيار در ميدان جنگ بجاى گذاشتند . حكمت نور الانوار چنين اقتضا كرد كه زمين را از كشتگان ساختمان نمايد لذا زمين را از گوشت كشتگان و كوهها را از استخوانها و درياها را از خون و آسمانها را از پوست آنها بنا كرد و آفتاب و ماه را آفريد كه با گردش خود عالم را تصفيه نموده اجزاء نور را از اجزاء ظلمت جدا كنند ، در اطراف عالم خندقى را خارج از فلك اعلى تهيه كرد براى اينكه اجزاء تصفيه شده ظلمت را در آن خندق بريزند . اما نور تصفيه شده چون مركزش عالم انوار است به عالم خود بر مىگردد . پس ما دامى كه عمل تصفيه انجام نشده و تمام اجزاء نور از اجزاء ظلمت جدا نگشته است حركت آفتاب و ماه و ستارگان دوام خواهد داشت . هنگاميكه از اجزاء نور چيزى باقى نماند مگر به اندازه ايكه آفتاب و ماه نتواند آن را تصفيه كنند اجسام عاليه كه عبارت از افلاك باشد سقوط كند و از سقوط اجسام عاليه بر اجسام سافله آتش شعله مىزند و همان آتش است كه جهنم نام دارد و اين آتش فشانى مقدار يك هزار و چهار صد سال برقرار باشد تا بقيه اجزاء نور كه آميخته با ظلمت مىباشد بوسيله آتش از اجزاء ظلمت جدا شود ، در اين هنگام عمر جهان پايان يافته هر يك از نور وظلمت به عالم خود بر مىگردد . 3 - " مرقيونيه " : پيروان اين مذهب دو اصل متضاد اثبات كرده اند : يكى نور و ديگرى ظلمت . بعلاوه قائل به اصل ثالثى شده اند كه بين نور وظلمت جمع كرده مزاج آنها را تعديل نمايد . و گويند اين معدل جامع ، از نظر رتبه پايين تر از نور و بالاتر از ظلمت است و از امتزاج و اجتماع آن دو بوسيله جامع ، جهان بوجود آمده است . بعضى از آنان گويند امتزاج بين ظلمت و معدل است زيرا كه مزاج معدل نزديك به مزاج ظلمت است . معدل با ظلمت امتزاج نموده كه خوش باشد و به لذائذ خود برسد ، سپس نور از نظر رأفت و مهربانى كه به معدل داشت چون وى را گرفتار دام ظلمت ديد روح مسيح را كه روح خدا و پسرش مىباشد فرستاد كه او را از شبكههاى شيطان نجات دهد . پس هر كه روح خدا را پيروى كند و با زنان نياميزد و از گوشت گنديده و
180
نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي جلد : 1 صفحه : 180