نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي جلد : 1 صفحه : 177
بعضى از آنان مىگويند كه ظلمت با حيله گرى از طبقات پائين نور خود را متشبث به نور گرداند و نور كوشش مىكرد كه از چنگال ظلمت خود را برهاند براى دفع و راندن ظلمت فشار بدان آورد ( مانند انسانى كه در گل فرو رفته بخواهد خود را خلاص نمايد فشار بر پاى آورد كه برون آيد بيشتر فرو رود ) كاملا نور در ظلمت فرو رفت فعلا گرفتار ظلمت است و انتظار زمانى را مىبرد كه ممكن شود از آن خلاصى يابد و به عالم خود برگردد . بعضى از آنان گويند كه نور براى اينكه ظلمت را اصلاح نمايد و اجزاء شايستهيى از عالم ظلمت براى عالم خود انتخاب كند به اختيار خود در ظلمت داخل شد و چون به اين منظور وارد ظلمت شد اسير شده زمانى در عالم ظلمت به حكم اضطرار مرتكب ظلم و قباحت مىشود و چون خلاصى يافت به عالم ديگر بر مىگردد و از او جز خير و صلاح چيزى صادر نمىشود . 2 - " مانويه " به جماعتى مىگويند كه پيروان مانى بن فاتك حكيم مىباشند . مانى در زمان شاپور بن اردشير مىزيسته . وى دينى اختراع كرده كه برزخ بين مجوسيت و نصرانيت است و نبوت عيسى را قبول داشته ولى نبوت موسى را انكار مىكرده است . محمد بن هرون معروف به ابو عيسى وراق حكايت كرده كه مانى معتقد بوده است كه جهان ساخته و پرداخته از دو اصل قديمى مىباشد يكى نور و ديگرى ظلمت و هر دو ازلى و ابدى و حساس و نيرومند و شنوا و بينا مىباشند ، مع ذلك در جوهر و نفس و صورت و كار و تدبير با يكديگر متضاد هستند ، خير و شر مانند سايه و شاخص در محاذات يكديگر قرار گرفتهاند ، جوهر نور نيكو - فاضل - كريم - صاف - پاكيزه - خوشبو و خوش منظر است ، نفس او مصدر خير و كرم و حلم و نفع و دانش است و كار او خير و صلاح و منفعت و سرور و تربيت و نظام و اتفاق است و جهت و امكان او بالا است و بيشتر از مانويه قائلند كه از ناحيه شمال مرتفع و بلند است . بعضى گفتهاند نور پهولى ظلمت قرار دارد و داراى پنج جنس است ، چهار جنس كه عبارت از آتش و باد و روشنائى و آب باشد بدن وى ، و جنس ديگر كه
177
نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي جلد : 1 صفحه : 177