responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي    جلد : 1  صفحه : 166


2 - در حالى كه نبوده ام خود را آفريده باشم .
صورت اول باطل است ، چه بديهى است كه آفريدن چيزى كه هست ( موجود ) تحصيل حاصل و محال است . صورت دوم نيز باطل است ، چه بديهى است كه چيزى كه نيست ( معدوم ) نمىتواند چيزى را بيافريند .
ب - غير ، مرا آفريده باشد بنابر اين فرض ، آن غير اگر مانند خودم باشد همين اشكال در او وارد است . پس ناچار بايد صانع من موجودى باشد كه مانند من نباشد يعنى واجب الوجود و قديم باشد و او رب العالمين است .
( 2 ) رواياتى كه هشام بن الحكم در توحيد و ساير صفات خدا از معصوم نقل كرده است :
1 - " علامه مجلسى " در جلد دوم بحار الانوار در باب توحيد از كتاب " احتجاج طبرسى " روايتى از " هشام بن الحكم " آورده كه ما ترجمه آن را براى خوانندگان محترم ذكر مىكنيم " زنديقى " از " امام صادق ( ع ) " سؤال كرد كه بچه دليل جايز نيست آفريننده جهان بيش از يكى باشد ؟ !
" امام " در صورت تعدد مثلا اگر فرض كنى خداوند دو باشد بر حسب احتمالات عقلى از سه صورت بيرون نيست :
يا هر دو قديم و نيرومندند يا يكى از آن دو نيرومند و ديگرى ناتوان مىباشد .
يا هر دو ضعيف و ناتوانند .
بنابر فرض اول چرا يكى از آن دو ديگرى را از بين نمىبرد تا خود مستقل و متفرد به ربوبيت گردد ؟ !
بنا بر فرض دوم : ناتوان شايسته خدائى نيست زيرا كه ناتوانى نقص است و خدا فقط آن خداى نيرومند است .
بنا بر فرض سوم : يا هر دو از هر جهت متفقند ، يا از هر جهت مختلفت . و نظم و ترتيب اجزاء جهان از آفتاب و ماه و روز و شب و همكارى بين اجزاء مختلفه جهان كاشف از تدبير واحد و اراده واحد است و اراده و تدبير واحد دليل بر وجود مدبر

166

نام کتاب : هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت ( فارسي ) نویسنده : سيد أحمد صفائي    جلد : 1  صفحه : 166
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست