پشيمان شده و در ظاهر خويشاوندان بنى كلبى و سران ارتش او و در پشت پرده ، اربابان غربى و يهوديش او را از بيعت با امام منصرف مىسازند . از امير مؤمنان ( عليه السلام ) در توصيف اين نبرد آمده است كه : " خداوند بر سفيانى غضب كند و بندگان خدا نيز با خشم الهى بر او خشمگين شوند ، آنگاه پرندگان با بالها ، كوهها با صخره ها و فرشتگان با فريادشان به سوى آنها نشانه روند و ساعتى نگذرد كه خداوند تمام ياران سفيانى را هلاك سازد و جز او ( سفيانى ) كسى از دشمنان ، در زمين باقى نماند . امام او را دستگير و در زير درختى مشرف بر درياچه طبريه به قتل رساند " [1] . علاوه بر آنچه در روايت قبل ذكر شد بعضى روايات ، اين نبرد را از ديگر امدادهاى غيبى براى مسلمانان دانستهاند ، از جمله : " در آن روز صدايى از آسمان به گوش رسد كه ندا كند : آگاه باشيد ولىّ خدا ، فلانى يعنى مهدى است و شكست و تيره روزى از آنِ ياران سفيانى . سپس جملگى كشته شوند غير از يك نفر فرارى . " [2] * * ظاهراً منظور از نبرد مسلمانان با يهود در آخر الزمان كه در منابع شيعه و سنى آمده ، همين نبرد باشد ، چرا كه شباهت فراوانى در محتواى اين روايات با رواياتى وجود دارد كه در تفسير اين آيه از قرآن " بعثنا عليكم عباداً لنا أولى بأس شديد " وارد شده است . اين آيه به امام مهدى ( عليه السلام ) و يارانش تعبير شده و ما قبلا در فصل مربوط به ايران ، به شكل گسترده به بيان آن همراه با دلائل مربوط پرداختيم . از مشهورترين رواياتِ مربوط به نبرد آخر الزمان در منابع سنى ها روايتى است كه سه محدث معروف يعنى مسلم ، احمد و ترمذى آن را از پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) روايت