خواهيم شد كه دست غيب الهى در آن نقش دارد . مثلا در ماجراى سوراخ كردن كشتى توسط حضرت خضر ، وقتى مأمورين فرمانرواى ستمگر ، به قصد مصادره ، جلوى كشتى را گرفتند ، چون آن را معيوب ديدند ، به حال خود رها ساختند اما متوجه نشدند كه در آن ماجرا دست غيبى دخالت داشته است ، همچنين در ماجراى ديگرى كه خضر ( عليه السلام ) اقدام به كشتن فرزند آن پدر و مادرى كرد كه عمر خود را با ايمان به خدا سپرى كرده و به تكاليف الهى خويش عمل نمودند ، اما نمىدانستند كه اگر پسرشان زنده بماند ، آن دو را به كفر و طغيان مىكشاند و يا ماجراى بازسازى ديوار خانه دو كودك يتيم توسط حضرت خضر ، ديوارى كه زير آن گنجى نهان بود و زمانى كه آن دو كودك بزرگ شدند ، گنج خود را از زير ديوار استخراج كردند . وقتى اين سه حادثه در مدت كوتاه همراهى موسى ( عليه السلام ) ، از خضر ( عليه السلام ) سر زده و خداوند در كتاب خود آن را براى ما روشن ساخته ، ما بايد بسيارى از اعمال و رفتار مشابه را در روزگار پر بار و عمر طولانى خضر در ذهن خود ترسيم نمائيم . از پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) نقل شده كه فرمود : " خداوند برادرم موسى ( عليه السلام ) را رحمت كند كه در برخورد با خضر عجله كرد . زيرا اگر صبر پيشه مىكرد شگفتيهايى را از او مشاهده مىنمود كه هرگز نديده بود . " [1] بنابراين ما مىتوانيم كارهاى حضرت مهدى ( عليه السلام ) را در دوره غيبت تصور كنيم در حالى كه امام مهدى ( عليه السلام ) بنا به نقل همه مسلمانان مقامش از حضرت خضر ( عليه السلام ) برتر و بالاتر است ، زيرا بر حسب روايت ، او يكى از هفت نفرى است كه سالار اهل بهشت و از برگزيدگان اولين و آخرين بشمار مىرود ، از پيامبر عظيم الشأن نقل شده است