" آنگاه ( مهدى و يارانش ) به سوى مصر رهسپار شوند . حضرت بر منبر آنجا بالا رود و براى مردم سخن گويد ، زمين در اثر عدالت شاد شود و آسمان باران رحمت خود را فرو فرستد ، درختان بارور شوند و زمين ، گياهان خود را بيرون داده و چهره خويش را با گل و گياه بر اهل زمين بيارايد ، حيوانات وحشى چنان در امن و امان بسر برند كه در مسير مردم مانند چهار پايانِ اهلى به چرا پردازند ، نور دانش در دلهاى مؤمنان پرتو افكند ، بگونهاى كه هيچ مؤمنى به برادر دانشمند خود نياز علمى پيدا نكند ، در آن روز ، اين آيه تجلى يابد . ( خداوند هر كدام آنها را از فضل و كرم خود بى نياز كند ) " [1] از اين دو روايت چنين استفاده مىشود كه مصر در حكومت جهانى مهدى ، پايگاه علمى و تبليغى معروفى خواهد شد بويژه با توجه به اين عبارت : " در مصر منبرى بنا خواهم كرد " . و اين جمله " آنگاه بسوى مصر روانه شوند و او بر منبر آنجا بالا رود " يعنى حضرت و يارانش راهى مصر شوند اما نه براى فتح ، يا تثبيت حكومت ، بلكه به جهت استقبال مردم مصر از امام و يارانش ، از اين رو همانگونه كه جد بزرگوارش على ( عليه السلام ) وعده داده ، آنجا را به عنوان منبر و سخنگاه خويش انتخاب مىنمايد ، تا پيام خود را به تمام عالم برساند . اين نكته كه مصر كرسى علم و پايگاه پيام رسانى حضرت به جهان باشد ، منافاتى با آنچه در روايت به آن اشاره شد كه مسلمانان نياز علمى به يكديگر نخواهند داشت ، ندارد چرا كه دانش امرى نسبى است . ج : حديث مربوط به اينكه حضرت در دو هرم از اهرام مصر گنجينهها و ذخائرى از دانش و غير آن دارد . اين روايت ، در منابع معتبر ما ، مانند كتاب " كمال الدين " شيخ صدوق ( قدس سره ) ص 564 از قول احمد بن محمد شعرانى ، يكى از فرزندان عمار ياسر ( رحمه الله ) ، از محمد بن