از امير مؤمنان ( عليه السلام ) نقل شده است كه فرمود : " مهدى مىآيد ، با موهايى مجعّد و خالى بر گونه ، آغاز نهضتش از سوى مشرق است . آنگاه كه چنين شود سفيانى خروج و به مدت باردارى يك زن يعنى نُه ماه فرمانروائى نمايد ، او در شام خروج كند و اهل شام بجز قبيله هاى حق طلب ، مطيع او شوند ، سپس با لشكرى انبوه وارد مدينه شود تا آنكه وقتى به بيابان مدينه رسد ، خداوند او را در آنجا به زمين فرو برد . و اين است معناى فرموده خداوند : " و اگر ببينى هنگامى كه آنان وحشت زدهاند و ديگر آنها را راه گريزى نيست و از مكانى نزديك گرفته شوند " [1] شايد معناى " آغاز نهضت حضرت از مشرق " اين باشد كه آغاز حركت حضرت توسط قيام ايرانيانى است كه از جمله زمينه سازان ظهور حضرت هستند . و منظور از جمله " آنگاه كه چنين شود " يعنى دستور ظهور صادر گردد و دولت برپا شود ، سفيانى خروج كند . در اين روايت معين نشده كه خروج سفيانى آيا بلافاصله پس از تشكيل دولتِ زمينه سازِ ظهور حضرت خواهد بود يا پس از سالهاى طولانى . ولى شواهد بيانگر آن است كه نوعى ارتباط بين دولت ايرانيان و خروج سفيانى وجود دارد و خروج وى جهت روياروئى با ايرانيان است ، همچنانكه در اوايل بحث مربوط به جنبش حضرت به آن اشاره كرديم . از حنان بن سدير نقل شده است كه گفت : " از ابو عبد الله ( امام صادق ( عليه السلام ) ) درباره حادثه بلعيدن بيابان بيداء سؤال كردم . فرمود : آنجا محلى ست به نام " اماصِهرا " كه بر سر راه " بريد " در فاصله دوازده ميلى از منطقه " ذات الجيش " قرار دارد . [2] ذات الجيش بيابانى است ميان مكه و مدينه وأماصِهرا محلى در همان منطقه است .